Translate

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۶, چهارشنبه

ضرورت برخورد با حکومتهای عربی!


ضرورت برخورد با حکومتهای عربی!



فرهاد عرفانیمزدک


در طی سه دهۀ اخیر، روابط جمهوری اسلامی با اعراب، یا صحیح تر بگویم، با حکومتهای عربی، از فراز و نشیب بسیاری برخوردار بوده است. آنچنانکه یک مورد آن، منتهی به جنگی هشت ساله شد، که در طی آن، پانصد هزار جوان ایرانی جان خود را از دست دادند و یک میلیون معلول و جانباز هم روی دست این ملت ماند. در طی این جنگ نزدیک به هزار شهر و شهرک و روستا ویران و سه هزار میلیارد دلار خسارت اقتصادی نیز به ایران وارد شد.


در همۀ دوران جنگ، رژیم عراق، از حمایت کامل و گستردۀ حکومتهای عربی و حتی رهبران جنبش فلسطینی فتح! برخوردار بود، و به معنی دیگر، دستان حاکمان کشورهای عربی، مانند صدام، بخون فرزندان ایران آغشته شد و این حکومتهای فاسد و غیر مردمی و وابسته، در تمامی اعمالی که صدام انجام داد ، شریک جرم او محسوب می شوند...

در تمامی سه دهۀ گذشته، حکومتهای عربی، قدم به قدم، همراه و همگام با تمامی سیاستهای استعماری کشورهای غربی بوده اند و از هر فرصتی برای ضربه زدن به ایران سود جسته اند و هرگز در هیچ زمینه ای، ایران را کشوری دوست ندانسته اند و کشوری همچون سوریه هم که ظاهرأ روابط مطلوبی با جمهوری اسلامی دارد، هر زمان که منافع ملی اش ایجاب کرده است، با غرب و کشورهای عربی همراه شده و ناسیونالیسم عربی را بر جمهوری اسلامی، و وحدت عربی را بر وحدت اسلامی، ترجیح داده است! حتی گروههائی همچون حماس، که هماره از حمایتهای معنوی و مادی جمهوری اسلامی برخوردار بوده اند، در بیانیه ها و اظهار نظرها، از وحدت عربی و کشورهای عربی و خلیج و خلیج عربی، صحبت کرده و یکمورد هم پیش نیامده، که حتی در حرف و سخن، مشترکات اسلامی و جمهوری اسلامی را، بر کشورهای عربی و وحدت عربی، ترجیح دهند!!!

آنها مدام صحبت از سرزمینهای عربی می کنند در حالیکه جمهوری اسلامی صحبت از سرزمینهای اسلامی و مسلمانان می کند! در حالیکه جمهوری اسلامی روابط خود را با آمریکا و برخی کشورهای غربی، بخاطر آنها به حال تعلیق در آورده و از این رهگذر ایران، ضربات سخت سیاسی و اقتصادی را متحمل شده است، ایشان در هر فرصتی که پیش آمده، به راحتی با کشورهای فوق بر سر میز مذاکره نشسته اند و نمایندگان غرب را در آغوش کشیده، عکس انداخته ، مصاحبه کرده و قرارداد امضاء کرده اند!

مثالهای فوق، تنها گوشه ای از شیوۀ برخورد حاکمان عرب، در عرصۀ سیاست خارجی و روابط با ایران است. آخرین نمونه آنرا هم که شاهد هستیم، درخواست و شرط وقیحانه « حذف نام خلیج فارس؟! » و درج نام خلیج عربی!!! در مراسم بازیهای کشورهای اسلامی از جانب رئیس دستگاه ورزش عربستان، آنهم در پایتخت ایران، است! کار تا آنجا بالا گرفته است که این نوکران استعمار بخود اجازه می دهند، همانند ارباب خود، جک استراو وزیر خارجه اسبق انگلیس، در قلب پایتخت ایران، به هفتاد میلیون ایرانی توهین کرده و آمرانه! خواستها و شروط زشت خود را برای حضور در بازیهای ورزشی کشورهای اسلامی اعلام دارند!

حتمأ بخاطر دارید که آقای جک استراو، نماینده استعمار حقیر بریتانیا نیز، در کاخ سعد آباد و در حضور صدها خبرنگار داخلی و خارجی و در کنار آقای متکی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی ( که در حال لبخند زدن بود! ) ؛ با وقاحت و بی شرمی وصف نشدنی گفت: « ما می گوئیم که ایران نباید فن آوری هسته ای داشته باشد و نیازی به آن ندارد، ایران موظف به اجرای خواستهای جهانی؟! ( بخوان استعماری ) است و در غیر اینصورت باید خود را برای برخوردهای شدیدتر آماده کند!!! ».

و اما ریشه مشکلات در کجاست؟

ریشۀ مشکلات، در سوء تفاهمی راهبردی است که دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی بدان مبتلاست. سوء برداشت و سیاست کاملأ غلطی که اگر تصحیح نشود، همانند گذشته، ضربات جبران ناپذیری بر حیثیت و منافع ملی ایران خواهد زد و روز بروز ایران و ایرانی را در انظار جهانی، خوار و خوارتر خواهد کرد. این سوء تفاهم چیزی نیست جز « مساوی پنداشتن عرب با اسلام! » و یا : « برابر دانستن حکومتهای عربی با حکومتهای اسلامی، و از این رهگذر، درآمیختن مصالح اسلامی با مصالح حکومتهای عربی و ایندو با مردم کشورهای عربی! » . گردانندگان سیاست خارجی جمهوری اسلامی با اینهمان پنداشتن عرب و حکومتهای عربی با اسلام، هماره در برابر زیاده خواهی و وقاحت حاکمان عرب کوتاه آمده و بر وحدت اسلامی! تاکید کرده اند. در حالیکه هر آدم تازه کاری در عالم سیاست ، واقف بر اینموضوع هست که هیچکدام از حکومتهای کشورهای عربی، نمایندۀ ملتهای خود نیستند و اگر همین امروز در این کشورها، انتخابات آزاد صورت پذیرد، هیچکدام از حاکمان عرب کنونی، به حکومت نخواهند رسید. این حکومتها، از هیچ مشروعیتی در بین مردمان خود، برخوردار نیستند و در هیچ زمینه ای، جز به منافع دستگاه حکومتی خود نمی اندیشند. هیچکدام از این حکومتها، ایدئولوژیک ( عقیدتی ) نیستند و بر اساس اعتقادات اسلامی اداره نمی شوند! ایدئولوژی آنها « دلار » است و اسلام را تا آنجا می پذیرند و اشاعه می دهند و شریعت آنرا رعایت می کنند که در خدمت این هدف مقدس! ( یعنی دلار ) باشد.

در آمیختن عباراتی همچون کشورهای اسلامی و عربی و وحدت ملتهای مسلمان و یکی پنداشتن این عبارات، با حاکمان کشورهای عربی، در دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی، منجر به آن شده است که، ایران همواره در برابر این کشورها، از منافع ملی خود عدول کرده، برای حفظ دوستی خود با این دشمنان تاریخی ملت ایران، به دادن باج! مشغول باشد!

آنچه باید باصدای بلند به بانیان دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی گفت اینستکه؛ آقایان! عرب، مساوی با اسلام نیست و حکومتهای عربی هم، حکومتهای اسلامی و جهان اسلام نیستند. هر چند دستگاه سیاست خارجی ایران باید غیر ایدئولوژیک عمل کند! اما حتی اگر بخواهد بر اساس تفکر اسلامی خود عمل کند، اینراه که می رود به ترکستان است و به جز زیر پا گذاشتن منافع ملی ایران، به هیچ جائی ختم نخواهد شد!

سی سال مماشات با اعراب، به بهانه حفظ وحدت اسلامی بس است! شما با وحدت با حاکمان کثیف کشورهای عربی، به وحدت اسلامی مورد نظر خود نخواهید رسید. مگر اینکه اعتقاد داشته باشید که این حکومتهای عربی، نمایندۀ مردم کشورهای خود هستند، که در اینصورت، همۀ آنچه در این سی سال ادعا کرده اید را زیر سوال خواهید برد!

وزارت خارجه جمهوری اسلامی، موظف است بر اساس منافع ملی ایران در برابر متجاوزان به حقوق تاریخی ملت ما بایستد و رابطه با کشورهای عربی ( بخاطر مصالح ایدئولوژیک و یا اقتصادی ) را بر حقوق ملی ایرانیان ترجیح ندهد و توجیه نکند.

برخورد جدی و قاطعانه با کشورهائی همچون امارات، بحرین، عربستان و دیگر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، باید در دستور کار قرار گیرد و در صورت گستاخی این حکومتها، روابط، بطور کامل باید بحال تعلیق در آید. این خواست، خواست مشروع و بر حق همۀ ملت ایران است!

5-2-1388 www.maghalatemazdak.blogspot.com