Translate

۱۳۹۵ شهریور ۱۱, پنجشنبه

سخنی با پان ترکان...






سخنی بی پرده با وطن فروشان ترک!؟




فرهاد عرفانی - مزدک 




نگارنده، سالهاست که طرح جامع استعمارگران در رابطه با تجزیه خاورمیانه و بطریق اولی، ایران

را، از طریق مقالات مبسوط، افشا کرده، و هشدارهای لازم را به ملت ایران، و همچنین

حکومتگران بی وطن! فعلی، داده است، لیک اکنون، اجرای طرحهای خیانتکارانه و جنایتکارانه به

مرحله ای وارد شده است که بهیچوجه سکوت را بر نمی تابد.

پیش از هر چیز لازم به ذکر است، شخصأ، هیچ مشکلی نه با زبان ترکی و نه با مردم آذربایجان

ندارم و برای بنده، بلوچ و کرد و ترک و عرب و مازنی و لر و گیلک و...، ارمنی و مسیحی،

آشوری و جهود و شیعه و سنی و زرتشتی، هیچ فرقی با هم ندارند، مگر در میزان انسانیت آنها، و

تعهد تاریخی ایشان به هویت ایرانی، که پایه گذار تمدن بشری و شکل دهی عظیم ترین فرهنگ بشر

دوستانه است. بر این اساس، روی سخن این نوشته با هموطنان عزیز آذری و ترک زبان نیست!

روی سخن با وطن فروشان بی شرف و مزدوری است که زیر علم بیگانه و تحت عنوان پان ترک،

بیرق تجزیه طلبی بدوش کشیده، اذهان جوانان مسموم کرده، و در پی برپایی حمام خون و جدایی

آذربایجان از ایران عزیز هستند.

خوب گوشهایتان را باز کنید! چون دفعه بعد، گوشهای شما، صدای سخن نخواهد شنید، بلکه سرب

داغ را نوش جان خواهد کرد!

ملت ایران، بر سر ذره ذره از جغرافیای هویتش، که همان جغرافیای میهن اش است، با احدی

شوخی ندارد! ضمن اینکه این ملت صبر و تحمل بسیار دارد! لیک، اگر شما وطن فروشان، پایتان

را از گلیم تان درازتر کنید، اطمینان داشته باشید در اولین گام، قلم پایتان را خواهد شکست!

خاک آذربایجان، به همان میزان که به ساکنین آذری تعلق دارد، به ساکنین دیگر نقاط ایران نیز

تعلق دارد! یک بلوچ یا خوزستانی به همان میزان صاحب آذربایجان است، که یک آذری! و

بالعکس! بنا براین، این پنبه را را از گوش در آورید که با فریب دادن جوانان آذری، بخواهید

اینگونه وانمود کنید که تعلق زبانی، ایجاد حق حاکمیت و مالکیت سرزمینی می کند!!! آذربایجان،

متعلق به همه ملت ایران است، جدا از اینکه ساکنین آن، ترک زبان، یا فارس زبان، یا کرد زبان

و... یا شیعه و سنی و مسیحی و زرتشتی و... هستند.

امروز، هر کس و به هر بهانه ای، در خاک ایران، پرچم بیگانه را بالا ببرد، رسمأ خود را بیگانه و

متجاوز به میهن معرفی کرده و تکلیف متجاوزین به خاک میهن، روشن است!...

آقایان! خانمها!


متاسفانه امروز، در وضعیتی هستیم که قدرت سیاسی و نظامی، در اختیار شما، بی عرضه ترین

رهبران تاریخ ایران است! تا امروز هر کثافتکاری و خیانتی که کرده اید، این ملت بزرگ تحمل کرده

است، اما به شما اطمینان می دهم که هیچ قصوری، در حراست از تمامیت ارضی ایران را بر

نخواهد تابید! ملت ایران، خیانتکاران را، در هر لباسی که باشند، بسختی مجازات خواهد کرد! و در

این رابطه، روی سخنم، مستقیمأ با نمایندگان فعلی استان آذربایجان شرقی و اردبیل است: فکر

ماهی گرفتن از آب گل آلود را از سرتان بیرون کنید! مردم وطن پرست آذربایجان، در صورت خطا،

منتظر تصمیم رهبرتان نخواهند ماند و خود، شما وطن فروشان را بسختی مجازات خواهند کرد!

۱۳۹۵ تیر ۲۸, دوشنبه

کودتای ترکیه

کودتا در زمان نامناسب!
( بازی، با ورقهای اسلامی، ادامه دارد! )

فرهاد عرفانیمزدک

کودتای نیمه شب بیست و هفتم تیر در ترکیه، بنوعی، همه را غافلگیر کرد، اما واقعیت اینستکه زمینه های آن، حداقل از منظر عملکرد اشتباه سیاست خارجی اردوغان، قابل پیشبینی بود!
کودتاگران، متعلق به بخش میانی ارتش، و طرفداران افکار و دیدگاههای غیر مذهبی کمال آتاتورک بودند. بیاد آوریم که اکثر رهبران ارتش در طی دوره حکمروائی اردوغان از کار بر کنار شده و بجای ایشان، افسرانی از طرفداران حزب عدالت و توسعه گمارده شده بودند.
کودتا بشکلی کلاسیک به انجام رسید. واحدهایی از نیروی هوائی و زمینی در آن شرکت داشتند، و بسیار دقیق و حساب شده، کار خود را به انجام رساندند. به این معنی که مراکز دولتی و رسانه ای را به تسخیر خود در آورده، و بیانیه خویش را به سمع عموم رساندند.
و اما چرا کودتا شکست خورد؟
برای پاسخ به این پرسش لازم است کمی به گذشته برگردیدم.
 در ابتدا قابل ذکر است که: مجری تمامی طرحهای آمریکائی – انگلیسی برای خاورمیانه در سی و هشت سال گذشته، جریانها و افرادی از نحله های مختلف اسلامی بوده اند. چه آنزمان که قرار بود خاورمیانه سدی در برابر نفوذ کمونیسم باشد و گروههای ترور اسلامی در افغانستان به ستیز با نیروهای دمکراتیک حاکم پرداختند، و یا آنزمان که انقلاب ایران را به انحراف کشانده و ارتجاعی ترین نیروهای اسلامی را بر آن حاکم کردند!، و چه آنزمان که قرار شد طرح خاورمیانه بزرگ به اجرا در آید و آمریکا و اروپا از بحران دوره ای سرمایه داری خارج شوند. هم اکنون نیز این طرحها بر روی میز سیاست خارجی غرب است، با این تفاوت که اکنون بخش جمهوریخواه حکومت در آمریکا به این نتیجه رسیده است که بتدریج باید بخش میانه روهای اسلامی جایگزین بخش های افراطی شوند، در حالیکه دمکراتهای آمریکائی همچنان به حفظ کانونهای بحران در خاورمیانه اصرار می ورزند. این کشمکش در آمریکا، با نزدیک شدن به انتخابات، به اوج خود نزدیک می شود و درست در همین زمان است که کودتای ترکیه، با چراغ سبز جمهوری خواهان کنگره آمریکا صورت می گیرد. اسم رمز کودتا: افشای اسناد نقش عربستان در واقعۀ یازده سپتامبر است!! علت انتخاب این اسم رمز، اشاره به تغییر راهبرد آمریکا در فردای پیروزی انتخابات ریاست جمهوری، و تغییر راهبرد خاورمیانه ای آنهاست، که چیزی نیست جز، پایان عصر بازی با اسلامگرایی و حمایت از نیروهای میانه رو! انگلیس، غیر مستقیم، حامی این راهبرد است و علت سکوت آنها در قبال کودتای ترکیه نیز همین امر بود.
 کودتا گران با تصور اینکه بجهت غیر مذهبی و پیرو دمکراسی غربی بودن، بلافاصله مورد حمایت آمریکا و دست نشانده اش فتح الله گولن ( رهبر سیاسی اسلامگرایان میانه رو و مدافع حکومت غیر مذهبی ) قرار می گیرند، در هماهنگی با کنگره و بخش جمهوریخواه حاکمیت آمریکا اقدام به کودتا کردند، غافل از اینکه بخش در قدرت، یعنی دمکراتها هنوز پست ریاست جمهوری را در اختیار دارند، و این بخش هنوز معتقد به ادامه استفاده از نیروهای اسلامگرا در خاورمیانه، و تداوم طرح خاورمیانه ای غرب است. تشخیص اشتباه از منظر زمان، باعث شکست کودتا شد! به معنی دیگر، این کودتا، در واقع باید پس از انتخابات آمریکا و تصاحب کرسی ریاست جمهوری توسط جمهوری خواهان صورت می پذیرفت!!
در چنین شرایطی، سه ساعت پس از کودتا، اوباما ادامه حمایت خود از حزب اسلامگرای اردوغان را اعلام، و پشت کودتاچیان را خالی کرد. هیلاری کلینتون و جواد ظریف هم در هماهنگی با یکدیگر و تماس مداوم با جان کری، بفاصله ده دقیقه، مهر تأئید بر این حمایت زدند.
رهبر کودتا، بلافاصله پس از بیانیه اوباما و کلینتون، خود را تسلیم، و نیروهای کودتا را سرگردان، رها ساخت. اگر نوع ساختار ارتش در نظامهای وابسته به آمریکا و غرب را بخاطر آوریم، بخوبی درک می کنیم که چگونه نیروئی که همه اهرمهای قدرت را در دست دارد، در زمانی اندک آنها را رها و عقب نشینی می کند!
تجربه این کودتا نشان داد که آمریکا و بخشی از حاکمیت انگلیس، همچنان اصرار به ادامه بازیهای اسلامی خاورمیانه و شمال آفریقا، بجهت حفظ کانونهای بحران و پیشبرد طرح خاورمیانه بزرگ دارند، و البته از حمایت غیر مستقیم جمهوری اسلامی و عربستان در این راستا برخوردارند!
بازی، با ورقهای اسلامی، ادامه دارد...
در حاشیه:

اگر احتمال کودتای دوم را نادیده بگیریم! میتوان گفت مردم ترکیه، با شکست کودتای ملی گرایان، فرصتی طلایی را برای رهایی از شر اسلامگرایی از دست دادند! و تاوان سنگینی بخاطر عدم حمایت از کودتا خواهند پرداخت!