آیا ایران، اسرائیل را از روی زمین محو خواهد کرد؟
فرهاد عرفانی – مزدک
پاسخ سوال فوق ، بسیار صریح و روشن است : هرگز! ایران هرگز چنین کاری نخواهد کرد!
درست است که سران جمهوری اسلامی ، گاهگاهی محو اسرائیل را بعنوان یک آرزو و یا حتی یک تهدید ، مطرح می کنند ، اما واقعیت اینستکه ، محو اسرائیل و یا حتی یک جنگ کوچک و کوتاه با اسرائیل نیز ، در عمل ، مطرح نمی باشد !!
در اینجا ممکن است این پرسش مطرح شود که ؛ پس اینهمه هیاهو و سر و صدا برای چیست؟
این پرسش ، یک پاسخ ندارد ، بلکه مجموعه ای از دلایل را می توان بعنوان پاسخ مطرح نمود . پیش از هر چیز باید گفت ، مابین ایران و اسرائیل ، هرگز دشمنی ای وجود نداشته است و دلیلی نیز برای دشمنی وجود نداشته است ! ایران نه مرز مشترک با اسرائیل دارد ، نه منافع مشترک اقتصادی و یا تضاد منافع و نه سابقه تاریخی مشکل ساز . برعکس ! :
اسرائیلی ها ، از نظر تاریخی ، خود را مدیون ایران می دانند و از نظر اقامت هم کیشانشان در ایران نیز ، خاطرهء بدی ندارند . ضمنا وجه اشتراک مهمی نیز با مردم ایران دارند که معمولأ کمتر بدان اشاره می شود و آن دشمنی تاریخی و فرهنگی هر دو کشور با پان عربیسم است!
این حقیقتی است که همه ایرانیان ، در ضمیر پنهان خود ، عربهای ناسیونالیست را دوست نمی دارند و این موضوع بر می گردد به کینه ای کهنه و تاریخی که از دوران اشغال ایران توسط اعراب مسلمان و سرکوب وحشیانه ایرانیان و ویران ساختن تمدن کهن و بزرگ آن دوران ، باقیمانده است . عملکرد روحانیت نیز در گرهگاههای تاریخی ، این احساس را تشدید کرده است.
شاید بتوان به روشنی گفت ، آنچه امروز از جانب دولتمردان ایران ، علیه اسرائیل مطرح می شود مسبوق به سابقهء تعهدی ایدئولوژیک است که روحانیت به نیابت از اعراب بر عهده گرفته است و این موضوع هیچ ربطی ، نه به منافع ملی ایرانیان و ایران و نه به ذهنیت ملت ایران دارد . اما همین نیابت نیز ، با مشکلاتی که برای حاکمیت ایجاد کرده است تا حد زیادی رنگ باخته است و اگر گاهگاهی مشاهده می شود که بخشهائی از حاکمیت به آن می پردازند و یا حتی توسط گروههای فلسطینی و لبنانی به آن صورت عمل می بخشند ، از جهت اعمال عملی تدافعی در برابر تهدیدات غرب و آمریکا در تلاش برای بزیر کشیدن حاکمیت و مشروعیت ان است!
اگر دقت کنیم ، هر زمان که تهدیدات آمریکا و یا غرب علیه حاکمیت اسلامی بیشتر می شود ، همطراز با آن ، تهدیدات جمهوری اسلامی نیز علیه اسرائیل ، بیشتر و آشکارتر می گردد.
و اما مورد دیگر ، که می توان گفت جنبه داخلی دارد و یا به تعبیری خوراک داخلی دارد ، تهدید اسرائیل و رجز خوانی در اینمورد ، نوعی فرافکنی برای سرپوش گذاشتن بر مشکلات فزاینده داخلی است . این فرافکنی ، تهدیدات داخلی را موقتا دور کرده و بهانهء خوبی بدست می دهد تا مقاومتهای داخلی در برابر سیاستهای نا کارا و غیر موجه ، سرکوب شود !
با توجه به نکات مذکور ، اکنون می توان گفت که در یک شرائط عادی ، محو اسرائیل و یا شعارهائی از این دست را نباید بهیچوجه یک تهدید ، تلقی کرد ، بلکه باید آن را صرفا عملی تدافعی ارزیابی کرد ، اما باید دید در چه صورتی و چه شرائطی جمهوری اسلامی ممکن است واقعأ به یک خطر تبدیل شود ؟ و آیا رژیم ایران قادر است تهدیدات خود را عملی کند ؟
باز هم می خواهم روشن صحبت کنم !:
رژیم ایران ، تنها در صورتی به یک تهدید واقعی تبدیل خواهد شد که حق حاکمیت خود را بصورتی واقعی در خطر ببیند ! به زبان دیگر ، رژیم اسلامی در صورتی که احساس کند بواقع در خطر قرار گرفته و بیم نابودی آن می رود ، قطعأ به خطری عظیم تبدیل خواهد شد ! علت آن نیز ، نه تنها تهدید قدرت و نقض حاکمیت آن ، بلکه بیمی است که این رژیم از نابودی ایدئولوژیک دارد !!! این حاکمیت ، هر آنچه کرده ، بنام اسلام کرده ، بنابراین ، خود را تجلی اسلام بر زمین ! می داند . هم از اینروست که تهدید علیه حاکمیت خود را تهدید علیه موجودیت اسلام می داند !
پس باید طبیعتأ پذیرفت که در صورت احساس خطر ، هر آنچه در توان دارد را بکار گیرد تا آن خطر مفروض ، رفع گردد .
و اما آیا رژیم تهران قادر است که تهدیدات خود را عملی کند ؟
آنان که اندک اطلاعی از مسائل نظامی دارند ، بخوبی می دانند که دورانی که ادوات نظامی ، عامل تعیین کننده قدرت ، در عرصهء رزم بود ، مدتهاست سپری شده است ! بخصوص اسرائیل ، پس از جنگ سی و سه روزه ، اینموضوع را بخوبی درک کرده است . بر این اساس باید اذعان داشت که ایران ، نه تنها اسرائیل ، که قدرتهای بسیار بزرگتر از اسرائیل را نیز قادر است از پای در آورد !!
آنچه تا دیروز نقطهء قدرت قدرتهای نظامی محسوب می شد ، یعنی سلاحهای اتمی ، شیمیائی و میکربی ، امروز به نقطهء ضعف این قدرتها تبدیل شده است ، چرا که این سلاحها و مراکز تولید و نگهداری آنها ، به بهترین اهداف برای یک تهاجم مؤثر تبدیل شده اند !!! امروز دیگر نیازی نیست که یک کشور با صرف هزینهء بسیار و تحمل خطرات فراوان ، دست به تولید اینگونه سلاحها بزند ، بلکه با کمترین امکانات و معمولی ترین سلاحها ، می تواند مراکز تولید و نگهداری این سلاحها را مورد حمله قرار دهد و خطرناکتر اینکه با گسترش نیروگاههای هسته ای در کشورهای بخصوص قدرتمند نظامی ، این تهدید بسیار واقعی تر و عملی تر شده است !
بر اساس آنچه گفته شد ، رژیم تهران ، غیر از ادوات پیشرفته ای که اکنون در اختیار دارد و موقعیت بسیار مطلوب ژئو استراتژیک ، بمعنی واقعی کلمه ، این امکان را دارد که به شعار محو اسرائیل از صفحه ء روزگار ، جامه ء حقیقت بپوشاند !
در پایان ، شاید بتوان گفت ؛ تنها سیاست درستی که اسرائیلی ها (( اگر عاقل باشند! )) می توانند در پیش بگیرند اینستکه به رجز خوانی های جمهوری اسلامی وقعی ننهند و این رژیم را بحال خود بگذارند و مطمئن باشند که این بنای پوسیده ، بخودی خود فرو خواهد ریخت و نیاز به هیچگونه تهدید و دخالتی نیست !
1-7-86
فرهاد عرفانی – مزدک
پاسخ سوال فوق ، بسیار صریح و روشن است : هرگز! ایران هرگز چنین کاری نخواهد کرد!
درست است که سران جمهوری اسلامی ، گاهگاهی محو اسرائیل را بعنوان یک آرزو و یا حتی یک تهدید ، مطرح می کنند ، اما واقعیت اینستکه ، محو اسرائیل و یا حتی یک جنگ کوچک و کوتاه با اسرائیل نیز ، در عمل ، مطرح نمی باشد !!
در اینجا ممکن است این پرسش مطرح شود که ؛ پس اینهمه هیاهو و سر و صدا برای چیست؟
این پرسش ، یک پاسخ ندارد ، بلکه مجموعه ای از دلایل را می توان بعنوان پاسخ مطرح نمود . پیش از هر چیز باید گفت ، مابین ایران و اسرائیل ، هرگز دشمنی ای وجود نداشته است و دلیلی نیز برای دشمنی وجود نداشته است ! ایران نه مرز مشترک با اسرائیل دارد ، نه منافع مشترک اقتصادی و یا تضاد منافع و نه سابقه تاریخی مشکل ساز . برعکس ! :
اسرائیلی ها ، از نظر تاریخی ، خود را مدیون ایران می دانند و از نظر اقامت هم کیشانشان در ایران نیز ، خاطرهء بدی ندارند . ضمنا وجه اشتراک مهمی نیز با مردم ایران دارند که معمولأ کمتر بدان اشاره می شود و آن دشمنی تاریخی و فرهنگی هر دو کشور با پان عربیسم است!
این حقیقتی است که همه ایرانیان ، در ضمیر پنهان خود ، عربهای ناسیونالیست را دوست نمی دارند و این موضوع بر می گردد به کینه ای کهنه و تاریخی که از دوران اشغال ایران توسط اعراب مسلمان و سرکوب وحشیانه ایرانیان و ویران ساختن تمدن کهن و بزرگ آن دوران ، باقیمانده است . عملکرد روحانیت نیز در گرهگاههای تاریخی ، این احساس را تشدید کرده است.
شاید بتوان به روشنی گفت ، آنچه امروز از جانب دولتمردان ایران ، علیه اسرائیل مطرح می شود مسبوق به سابقهء تعهدی ایدئولوژیک است که روحانیت به نیابت از اعراب بر عهده گرفته است و این موضوع هیچ ربطی ، نه به منافع ملی ایرانیان و ایران و نه به ذهنیت ملت ایران دارد . اما همین نیابت نیز ، با مشکلاتی که برای حاکمیت ایجاد کرده است تا حد زیادی رنگ باخته است و اگر گاهگاهی مشاهده می شود که بخشهائی از حاکمیت به آن می پردازند و یا حتی توسط گروههای فلسطینی و لبنانی به آن صورت عمل می بخشند ، از جهت اعمال عملی تدافعی در برابر تهدیدات غرب و آمریکا در تلاش برای بزیر کشیدن حاکمیت و مشروعیت ان است!
اگر دقت کنیم ، هر زمان که تهدیدات آمریکا و یا غرب علیه حاکمیت اسلامی بیشتر می شود ، همطراز با آن ، تهدیدات جمهوری اسلامی نیز علیه اسرائیل ، بیشتر و آشکارتر می گردد.
و اما مورد دیگر ، که می توان گفت جنبه داخلی دارد و یا به تعبیری خوراک داخلی دارد ، تهدید اسرائیل و رجز خوانی در اینمورد ، نوعی فرافکنی برای سرپوش گذاشتن بر مشکلات فزاینده داخلی است . این فرافکنی ، تهدیدات داخلی را موقتا دور کرده و بهانهء خوبی بدست می دهد تا مقاومتهای داخلی در برابر سیاستهای نا کارا و غیر موجه ، سرکوب شود !
با توجه به نکات مذکور ، اکنون می توان گفت که در یک شرائط عادی ، محو اسرائیل و یا شعارهائی از این دست را نباید بهیچوجه یک تهدید ، تلقی کرد ، بلکه باید آن را صرفا عملی تدافعی ارزیابی کرد ، اما باید دید در چه صورتی و چه شرائطی جمهوری اسلامی ممکن است واقعأ به یک خطر تبدیل شود ؟ و آیا رژیم ایران قادر است تهدیدات خود را عملی کند ؟
باز هم می خواهم روشن صحبت کنم !:
رژیم ایران ، تنها در صورتی به یک تهدید واقعی تبدیل خواهد شد که حق حاکمیت خود را بصورتی واقعی در خطر ببیند ! به زبان دیگر ، رژیم اسلامی در صورتی که احساس کند بواقع در خطر قرار گرفته و بیم نابودی آن می رود ، قطعأ به خطری عظیم تبدیل خواهد شد ! علت آن نیز ، نه تنها تهدید قدرت و نقض حاکمیت آن ، بلکه بیمی است که این رژیم از نابودی ایدئولوژیک دارد !!! این حاکمیت ، هر آنچه کرده ، بنام اسلام کرده ، بنابراین ، خود را تجلی اسلام بر زمین ! می داند . هم از اینروست که تهدید علیه حاکمیت خود را تهدید علیه موجودیت اسلام می داند !
پس باید طبیعتأ پذیرفت که در صورت احساس خطر ، هر آنچه در توان دارد را بکار گیرد تا آن خطر مفروض ، رفع گردد .
و اما آیا رژیم تهران قادر است که تهدیدات خود را عملی کند ؟
آنان که اندک اطلاعی از مسائل نظامی دارند ، بخوبی می دانند که دورانی که ادوات نظامی ، عامل تعیین کننده قدرت ، در عرصهء رزم بود ، مدتهاست سپری شده است ! بخصوص اسرائیل ، پس از جنگ سی و سه روزه ، اینموضوع را بخوبی درک کرده است . بر این اساس باید اذعان داشت که ایران ، نه تنها اسرائیل ، که قدرتهای بسیار بزرگتر از اسرائیل را نیز قادر است از پای در آورد !!
آنچه تا دیروز نقطهء قدرت قدرتهای نظامی محسوب می شد ، یعنی سلاحهای اتمی ، شیمیائی و میکربی ، امروز به نقطهء ضعف این قدرتها تبدیل شده است ، چرا که این سلاحها و مراکز تولید و نگهداری آنها ، به بهترین اهداف برای یک تهاجم مؤثر تبدیل شده اند !!! امروز دیگر نیازی نیست که یک کشور با صرف هزینهء بسیار و تحمل خطرات فراوان ، دست به تولید اینگونه سلاحها بزند ، بلکه با کمترین امکانات و معمولی ترین سلاحها ، می تواند مراکز تولید و نگهداری این سلاحها را مورد حمله قرار دهد و خطرناکتر اینکه با گسترش نیروگاههای هسته ای در کشورهای بخصوص قدرتمند نظامی ، این تهدید بسیار واقعی تر و عملی تر شده است !
بر اساس آنچه گفته شد ، رژیم تهران ، غیر از ادوات پیشرفته ای که اکنون در اختیار دارد و موقعیت بسیار مطلوب ژئو استراتژیک ، بمعنی واقعی کلمه ، این امکان را دارد که به شعار محو اسرائیل از صفحه ء روزگار ، جامه ء حقیقت بپوشاند !
در پایان ، شاید بتوان گفت ؛ تنها سیاست درستی که اسرائیلی ها (( اگر عاقل باشند! )) می توانند در پیش بگیرند اینستکه به رجز خوانی های جمهوری اسلامی وقعی ننهند و این رژیم را بحال خود بگذارند و مطمئن باشند که این بنای پوسیده ، بخودی خود فرو خواهد ریخت و نیاز به هیچگونه تهدید و دخالتی نیست !
1-7-86