اعراب؟ اسرائیل؟ یا هیچکدام!!
فرهاد عرفانی - مزدک
سه دهه از زمانیکه منافع ملی ایران، تحت الشعاع شعارهای ضد اسرائیلی و ضد صهیونیستی قرار گرفته است، می گذرد. در اینمدت، ملت ایران، هزینهء گزافی، ازجهات مختلف، بابت اتخاذ این راهبرد تعریف نشده! پرداخته است. اساسأ در طی اینمدت طولانی، هیچکدام از مسئولین جمهوری اسلامی، بوضوح برای ملت ایران توضیح نداده اند که بر پایه کدام عوامل تعیین کننده اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و حتی سنتی و تاریخی؟!، ما باید در جبهۀ تقابل با اسرائیل قرار گیریم؟ و یا اینکه؛ آیا در جهان امروز، محور تعیین راهبرد برای سیاست خارجی یک کشور و رابطه با دیگر کشورها، دیدگاههای عقیدتی و نظری و فلسفی است، یا منافع ملی و استراتژیک سیاسی، اقتصادی و فرهنگی؟
گیریم که اسرائیل و رژیم حاکم بر آن، ظالم است و به مردم خود و همسایگان خود تعرض می کند. آیا تنها اسرائیل است که در جهان اینگونه عمل می کند؟ آیا تنها مردم فلسطین هستند که به آنها ظلم می شود؟… و اساسا چه کسی این رسالت را برای ما تعیین کرده که خود را قیم و مدافع یک ملت بخصوص! در جهان، بدانیم، در حالیکه خود آن ملت، دلش به حال خودش نمی سوزد!!! ودائم در حال چانه زنی و معامله با طرف مقابل است! و در عمل هم نشان داده، آنجا که قرار است، انتخاب، بین وحدت اسلامی یا وحدت عربی؟! باشد، کوچکترین تردیدی در انتخاب وحدت عربی به خود راه نمی دهد!! و با پسر عموهای اماراتی خود در اتحادیهء عرب، بر سر ارائهء بیانیه مشترک مبنی بر ادعای ارضی بر جزائر سه گانهء ایرانی تنب کوچک و تنب بزرگ و ابو موسی، به توافق کامل می رسد!
دشمنی غیر منطقی با اسرائیل، کار را به جائی رسانده است که در یک دنیای مالیخولیائی عجیب و غریب، عده ای احمق حتی میدان یافته اند که اساس هویت تاریخی و ملی ایرانیان را نیز زیر سوال ببرند، چرا که چند اندیشمند و محقق مستشرق که در تاریخ ایران تحقیق کرده اند، احتمالأ پدر و مادر یهودی داشته اند!!!!!
این خائنین بی شرف و وطن فروش، راست راست در خیابانهای تهران و تبریز و… قدم می زنند و کتاب و فیلم منتشر و پخش می کنند و جلسه علنی در دانشگاهها برگزاری می کنند و نتیجه توهمات ایشان در شبکه های تلویزیونی جمهوری اسلامی به نمایش درمی آید، در حالیکه به دشمنی آشکار با ملت ایران، هویت آن، تاریخ آن، فرهنگ آن و همه عظمت جهان اندیشه آن، مشغولند. این جماعت، ( پور پیرار و پیروان وی، پان ترکها و پان عربها و… ) اینهمه فضاحت را در شرائطی مرتکب می شوند که یک دانشجو و یک فعال سیاسی و یا یک نویسنده میهن دوست، از کوچکترین امکانی برای ابراز عقیده برخوردار نیست و همه راههای تنفس وی بسته است.
ممکن است از خود بپرسید، چگونه چنین چیزی ممکن است؟! اما ممکن است، چرا که: دشمنان ایران و ایرانی و منافع ملی ایران در داخل کشور، محور و اساس حرکت و دشمنی تاریخی خود را، همان راهبرد تعریف نشده حاکمیت، یعنی دشمنی با اسرائیل قرار داده اند! و این دشمنی، سپری شده است، تا دشمنان تاریخی ملت ایران، خود را در پشت آن پنهان کرده، و به راحتی، همچون موریانه به جویدن ریشهء این درخت کهنسال مشغول شوند!
سخن ما با حاکمیت، بسیار ساده است:
اعراب و اسرائیل را به حال خود بگذارید! بگذارید آنقدر به سر و کلهء هم بزنند تا خسته شوند! به ملت ایران چه ربطی دارد که فلان عرب در دو هزار کیلومتر آنطرفتر با یک صهیونیست متعصب مثل خودش ( که اتفاقأ پسرعموهای نژادی و تاریخی هم هستند ) چه رابطه ای دارد و چه می کند و چه می خواهد؟ آیا غیر از اینستکه اعراب در طی هزار و چهار صد سال گذشته، تا توانسته اند و از هر طریق با ملت ایران دشمنی ورزیده اند و به جان و مال و خاک مردم تجاوز کرده اند؟
مردم اسرائیل که جای خود دارد، حتی رژیم صهیونیستی نیز در طی شصت سال که از تاسیس آن می گذرد، حتی یک مورد اقدام علیه ملت ایران، در کارنامه اش ثبت نشده است! این دشمنی بی جهت و غیر عقلانی، چه پایه و اساس نظری و تئوریکی دارد؟ اینرا باید صادقانه و آشکارا، مسئولین جمهوری اسلامی برای مردم توضیح دهند!:
ما چرا باید تاوان دشمنی و اختلاف دیگران را بدهیم؟ برای ما در این دعوا، چه منافعی از منظر منافع ملی و راهبردی، متصور است؟
ما فکر می کنیم راه سومی هم در مبحث رابطه منافع ملی ایران با مجادله اعراب و اسرائیل وجود دارد و آن « بی طرفی » است !
جمهوری اسلامی موظف است با توجه به منافع ملی ایران عمل کند و این منافع، آشکارا نشاندهندهء این جهت است که: ایران باید در موضع بی طرفی قرار گیرد و مصالح تاریخی ملت ایران را، تحت الشعاع آرزوها و آمال غیر عینی و بی ربط به زندگی واقعی مردم، قرار ندهد.
و اما عواقب تغییر سیاست خارجی ایران، بر اساس بی طرفی، چه خواهد بود؟
اگر بطور خلاصه بخواهیم به این دستاوردها اشاره کنیم، می توانیم بگوئیم که:
الف: اسرائیل و آمریکا از رویارویی با ایران، بر سر مسئله هسته ای، دست بر خواهند داشت!
ب: محاصرۀ سیاسی و مهمتر از آن، اقتصادی ایران، پایان خواهد یافت و ایران در حوزه های مختلف، قادر خواهد بود گامهای بلند بسوی پیشرفت و غلبه بر مشکلات بردارد.
پ: خطر تجزیه طلبان و قومگرایان ( که اینک با حمایت غرب و اسرائیل، به موضوعی نگران کننده تبدیل شده اند )، تا حد زیادی از بین خواهد رفت.
ت: ایران قادر خواهد بود، بدون دخالت بیگانگان، بر مشکلات داخلی غلبه کرده، به حد یک رابطه متعارف با جهان خارج دست یابد.
ث: ایران قادر خواهد بود از موضع قدرت با همسایگان زیاده طلب و متجاوز خود روبرو شود.
ج : موضع ایران بر سر مناقشه حقوقی سهم از دریای مازندران تقویت خواهد شد .
در کنار آنچه شمرده شد، می توان به دهها مورد کوچکتر نیز اشاره کرد، اما هر کدام از موارد فوق، به تنهائی دستاورد بزرگی برای ملت ایران و نسلهای آینده خواهد بود. از منظر نگاه ِ راهبردی، بی اعتنائی حاکمیت به موارد فوق، ضمن اینکه ایران را به جهت تامین، حفظ و گسترش منافع ملی، دچار خسران بزرگی خواهد کرد، همچنین قادر خواهد بود آینده ایران را، از همه جهت با خطرات جدی روبرو کند.
نکته ظریفی که در مبحث فوق وجود دارد اینستکه حاکمیت بتواند درک کند که ایران از منظر تاریخی و هویتی، به جبهه ای که اکنون در آن قرار گرفته ( جبهه اعراب و متحدین ترک آن ) تعلق ندارد. هرگونه پافشاری بر اینهمانی منافع ایران با منافع و مصالح اعراب و ترکها! به معنی دور شدن از منافع ملی ایران است!
شهریور هزار و سیصد و هشتاد و هفت خیامی