Translate

۱۳۸۷ خرداد ۲, پنجشنبه

منافع ملی یا مصالح عقیدتی؟

منافع ملی یا مصالح عقیدتی؟

فرهاد عرفانی - مزدک


همانگونه که در مقالات پیشین، بخصوص در مقالهء « منافع ملی یعنی چه؟ » توضیح داده ام، اساس تنظیم رابطهء کشورها و تنظیم سیاست خارجی هر کشور، منافع ملی کشور و ملت مفروض است. بدون اینکه بخواهم وارد جزئیات شوم، باید بگویم، در مواردی، چه در رابطه با ایران و چه کشورهای دیگر ( همچون بلوک شرق در طی دوران جنگ سرد ) این اصل، بطور موقت نقض شده است، اما دیر یا زود، این کشورها به محور اصلی ( تنظیم رابطه بر اساس منافع ملی ) باز گشته اند یا باز خواهند گشت!!


،

اکنون نزدیک به سه دهه است که سیاست خارجی ایران، دچار یک تناقض بزرگ است. این تناقض، گاهی آنچنان در جهات مختلف عمل کرده است، که ایران را تا مرز درگیریهای بزرگ پیش برده، و گاهی نیز، بسختی منافع ملی و حتی تمامیت ارضی کشور را مورد تهدید قرار داده است. این تناقض، شکل دهی نوعی از سیاست خارجی بر مبنای مصالح عقیدتی، از یکسو و از سوی دیگر، نگاه به رابطهء با کشور های دیگر بر اساس ظاهرأ منافع ملی است.

به معنای دیگر، حاکمیت، از یکطرف ظاهرأ کوشیده است که بعنوان نماینده ملت ایران؟! حافظ منافع ملی و سرزمینی ملت ایران در کشمکش های بین المللی باشد، و از سوی دیگر، بر اساس مصالح عقیدتی ( که مشروعیت خویش را بر مبنای آن قرار داده است )، همان منافع ملی و استراتژیک را زیر سوال برده و ناقض آن بوده است. مثالها در این مورد فراوانند که در ادامهء بحث به آنها خواهیم پرداخت، اما آنچه اهمیت دارد که در اینجا ذکر شود، تفهیم این اصل مسلم سیاسی به سردمداران کنونی حکومت است که : « نقض منافع ملی، به معنی نقض حاکمیت ملی نیز هست!!! ».
بر این اساس است که می بینیم همهء رژیمهای سیاسی صد درصد ضد ایرانی در تاریخ ایران، حتی بر خلاف میل خود، تلاش کرده اند تا حافظ منافع ملی ایران باشند! چرا که خوب دانسته اند که اگر بخواهند به حاکمیت و سیطرهء خود بر این کشور ادامه دهند، چاره ای ندارند جز اینکه از فرق سر تا نوک پا، ایرانی و ملی باشند!!!

آنها خوب فهمیده اند که نمی توانند به غلط یا درست، خود را نمایندهء یک ملت و یک سرزمین و حافظ منافع آن در سطح بین المللی معرفی کنند و بر این اساس به حاکمیت خود، مشروعیت دهند و در همانحال با دشمنان تاریخی این ملت، آبگوشت بخورند و در کاسهء مشترک نان تریت کنند! ( 1 )
درست بر همین اساس است که ترکهای خونخوار و جنایتکار صفوی را با وجود مشترکات همه جانبه با پسرخاله هایشان در آنسوی مرز، در ستیز با عثمانی می یابیم! جنگهای طولانی مدت صفویان با عثمانی، با وجود مشترکات قومی، زبانی، مذهبی و... را تنها و تنها یک چیز توجیه می کند و آن، قرار گرفتن قزلباش ها بر مصدر حاکمیت ملی است، که خودبخود، وظیفهء دفاع از منافع ملی ِ ملت ایران را بر دوش ایشان قرار می داده است.
این موضوع، بارها و بارها در تاریخ سرزمین ما تکرار شده است؛ محمود افغان، پس از تاجگذاری، به اولین اصلی که متعهد می شود، دفاع از منافع سرزمینی ملت ایران است!! آغا محمد خان قاجار، که زمانی بزرگترین رسالت خویش را نابودی ایران و ایرانی و برداشتن تخم ایشان از زمین دانسته بود، وقتی به حاکمیت می رسد؛ به بزرگترین مدافع منافع ملی همین کشور تبدیل می شود!!!... به این موارد در تاریخ چند هزار ساله ایران، بسیار بر می خوریم.
اصل دفاع از منافع ملی و سرزمینی، آنقدر بدیهی است که حتی مقاوله نامه های بین المللی نیز بر آن تاکید فراوان دارند. بعنوان مثال، از منظر حقوق بین الملل، اشغالگران هر کشور، در طی زمان اشغال، موظف به رعایت منافع ملی و سرزمینی کشور اشغال شده هستند! و نمایندهء ملی!!! آن به حساب می آیند. بر همین اساس است که می بینیم تا پیش از شکل گیری حاکمیت ملی در عراق و افغانستان، برای سفر به این دو کشور، باید به جهت اخذ روادید، به نمایندگی ها ی آمریکا، مراجعه می شد!

... و اما اکنون، درست یا غلط، زشت یا زیبا، مشروع یا نامشروع، وظیفهء دفاع از منافع ملی و سرزمینی ملت ایران، دراختیار کسانی قرار گرفته است که بنام جمهوری اسلامی ایران، حکومت کرده و در مجامع بین المللی، این کشور را نمایندگی می کنند. این مجموعهء افراد، با هر عقیده و مرام و از هر قوم و قبیله و تباری که هستند، وظیفه دارند تا زمانیکه قدرت را در اختیار دارند، پاسدار منافع ملی و سرزمینی ایرانیان باشند! این افراد باید بدانند که وابستگیهای عقیدتی و یا قومی و زبانی ایشان، بهیچوجه نمی تواند توجیه گر اولویت رفتار و عملکردی باشد که ناقض منافع ملی باشد!

چیزی بنام « جهان اسلام » وجود خارجی ندارد! این را خود حاکمیت بهتر از هر کسی می داند!! بر این اساس، تمامی عملکردی که بر اساس دفاع از منافع موهوم عقیدتی و در خارج از مرزهای سرزمینی، صورت می پذیرد، عملأ ناقض منافع ملی ایرانیان است و مشروعیت حاکمیت کنونی را از هر جهت زیر سوال می برد!

آقایان! خوب می دانند که ملتها، تنها زمانی بازیگر سیاسی به حساب می آیند که توانسته باشند بر سرنوشتشان حاکم شوند! از آنجا که در تمامی کشورهای به اصطلاح اسلامی، حاکمیت و قدرت در اختیار کسانی است که متحد استراتژیک استعمار هستند، بر این اساس؛ هر گونه نزدیکی به این کشورها، تحت هر عنوان، از جمله مشترکات عقیدتی ، ناقض منافع ملی ایرانیان است!


سکوت در برابر عربها و ترکهائی که بگونه ای مداوم و شرم آور، بر بخشهائی از سرزمینمان، ادعای ارضی داشته و به تحریک ملت ایران بر علیه یکدیگر مشغولند و دشمنان تاریخی این مردم به حساب می آیند، تحت عناوین مشترکات عقیدتی و مذهبی، قومی و قبیله ای، و هم مرز بودن و منافع اقتصادی مشترک داشتن، خیانت آشکار به ملت ایران است و شدیدأ ناقض منافع ملی و تاریخی و استراتژیک ایران!


جمهوری اسلامی، موظف به تصحیح سیاست خارجی خود، بر اساس منافع ملی مردم ایران و بدور از ملاحظات عقیدتی و اقتصادی است! در غیر اینصورت، مسئولیت مستقیم هر گونه حادثهء ناگواری، از جمله جنگهای ویرانگر آینده و تجزیهء سرزمینی، بر عهده کسانی است که امروز حاکمیت را در اختیار دارند!

ترکهای منطقه آران، ترکیه و همچنین کشورهای عربی نیز باید بدانند که ملت ایران، تحت هیچ شرایطی، ذره ای از حق حاکمیت سرزمینی و منافع ملی خود کوتاه نخواهد آمد، حتی به قیمت نابودی همهء منطقه!!!


اردیبهشت هزارو سیصد و هشتاد و هفت

www.maghalatemazdak.blogspot.com
1 - تریت ( معرب آن: ترید )