Translate

۱۳۹۵ تیر ۲۸, دوشنبه

کودتای ترکیه

کودتا در زمان نامناسب!
( بازی، با ورقهای اسلامی، ادامه دارد! )

فرهاد عرفانیمزدک

کودتای نیمه شب بیست و هفتم تیر در ترکیه، بنوعی، همه را غافلگیر کرد، اما واقعیت اینستکه زمینه های آن، حداقل از منظر عملکرد اشتباه سیاست خارجی اردوغان، قابل پیشبینی بود!
کودتاگران، متعلق به بخش میانی ارتش، و طرفداران افکار و دیدگاههای غیر مذهبی کمال آتاتورک بودند. بیاد آوریم که اکثر رهبران ارتش در طی دوره حکمروائی اردوغان از کار بر کنار شده و بجای ایشان، افسرانی از طرفداران حزب عدالت و توسعه گمارده شده بودند.
کودتا بشکلی کلاسیک به انجام رسید. واحدهایی از نیروی هوائی و زمینی در آن شرکت داشتند، و بسیار دقیق و حساب شده، کار خود را به انجام رساندند. به این معنی که مراکز دولتی و رسانه ای را به تسخیر خود در آورده، و بیانیه خویش را به سمع عموم رساندند.
و اما چرا کودتا شکست خورد؟
برای پاسخ به این پرسش لازم است کمی به گذشته برگردیدم.
 در ابتدا قابل ذکر است که: مجری تمامی طرحهای آمریکائی – انگلیسی برای خاورمیانه در سی و هشت سال گذشته، جریانها و افرادی از نحله های مختلف اسلامی بوده اند. چه آنزمان که قرار بود خاورمیانه سدی در برابر نفوذ کمونیسم باشد و گروههای ترور اسلامی در افغانستان به ستیز با نیروهای دمکراتیک حاکم پرداختند، و یا آنزمان که انقلاب ایران را به انحراف کشانده و ارتجاعی ترین نیروهای اسلامی را بر آن حاکم کردند!، و چه آنزمان که قرار شد طرح خاورمیانه بزرگ به اجرا در آید و آمریکا و اروپا از بحران دوره ای سرمایه داری خارج شوند. هم اکنون نیز این طرحها بر روی میز سیاست خارجی غرب است، با این تفاوت که اکنون بخش جمهوریخواه حکومت در آمریکا به این نتیجه رسیده است که بتدریج باید بخش میانه روهای اسلامی جایگزین بخش های افراطی شوند، در حالیکه دمکراتهای آمریکائی همچنان به حفظ کانونهای بحران در خاورمیانه اصرار می ورزند. این کشمکش در آمریکا، با نزدیک شدن به انتخابات، به اوج خود نزدیک می شود و درست در همین زمان است که کودتای ترکیه، با چراغ سبز جمهوری خواهان کنگره آمریکا صورت می گیرد. اسم رمز کودتا: افشای اسناد نقش عربستان در واقعۀ یازده سپتامبر است!! علت انتخاب این اسم رمز، اشاره به تغییر راهبرد آمریکا در فردای پیروزی انتخابات ریاست جمهوری، و تغییر راهبرد خاورمیانه ای آنهاست، که چیزی نیست جز، پایان عصر بازی با اسلامگرایی و حمایت از نیروهای میانه رو! انگلیس، غیر مستقیم، حامی این راهبرد است و علت سکوت آنها در قبال کودتای ترکیه نیز همین امر بود.
 کودتا گران با تصور اینکه بجهت غیر مذهبی و پیرو دمکراسی غربی بودن، بلافاصله مورد حمایت آمریکا و دست نشانده اش فتح الله گولن ( رهبر سیاسی اسلامگرایان میانه رو و مدافع حکومت غیر مذهبی ) قرار می گیرند، در هماهنگی با کنگره و بخش جمهوریخواه حاکمیت آمریکا اقدام به کودتا کردند، غافل از اینکه بخش در قدرت، یعنی دمکراتها هنوز پست ریاست جمهوری را در اختیار دارند، و این بخش هنوز معتقد به ادامه استفاده از نیروهای اسلامگرا در خاورمیانه، و تداوم طرح خاورمیانه ای غرب است. تشخیص اشتباه از منظر زمان، باعث شکست کودتا شد! به معنی دیگر، این کودتا، در واقع باید پس از انتخابات آمریکا و تصاحب کرسی ریاست جمهوری توسط جمهوری خواهان صورت می پذیرفت!!
در چنین شرایطی، سه ساعت پس از کودتا، اوباما ادامه حمایت خود از حزب اسلامگرای اردوغان را اعلام، و پشت کودتاچیان را خالی کرد. هیلاری کلینتون و جواد ظریف هم در هماهنگی با یکدیگر و تماس مداوم با جان کری، بفاصله ده دقیقه، مهر تأئید بر این حمایت زدند.
رهبر کودتا، بلافاصله پس از بیانیه اوباما و کلینتون، خود را تسلیم، و نیروهای کودتا را سرگردان، رها ساخت. اگر نوع ساختار ارتش در نظامهای وابسته به آمریکا و غرب را بخاطر آوریم، بخوبی درک می کنیم که چگونه نیروئی که همه اهرمهای قدرت را در دست دارد، در زمانی اندک آنها را رها و عقب نشینی می کند!
تجربه این کودتا نشان داد که آمریکا و بخشی از حاکمیت انگلیس، همچنان اصرار به ادامه بازیهای اسلامی خاورمیانه و شمال آفریقا، بجهت حفظ کانونهای بحران و پیشبرد طرح خاورمیانه بزرگ دارند، و البته از حمایت غیر مستقیم جمهوری اسلامی و عربستان در این راستا برخوردارند!
بازی، با ورقهای اسلامی، ادامه دارد...
در حاشیه:

اگر احتمال کودتای دوم را نادیده بگیریم! میتوان گفت مردم ترکیه، با شکست کودتای ملی گرایان، فرصتی طلایی را برای رهایی از شر اسلامگرایی از دست دادند! و تاوان سنگینی بخاطر عدم حمایت از کودتا خواهند پرداخت!