Translate

۱۳۹۲ آبان ۱, چهارشنبه



هموطنان، بی بی سی، این صدا و تصویر نکبتبار خیانت و وطن فروشی را تحریم کنید

فرهاد عرفانی مزدک

تاریخ انگلیس، تاریخ استعمار، تاریخ قتل و غارت، تاریخ خیانت و فساد و تاریخ ترویج زشت ترین اعمال ضد بشری در جهان است. انگلستان، یک کشور نیست، مجموعه ای از ادبار ضد اخلاقی و ضد انسانی است! حکومت این کشور، مسئول تمامی اعمال ضد بشری است که در پانصد سال گذشته در جهان و ایران اتفاق افتاده است.

اکنون که ملت ایران در تند پیچ دیگری از تاریخ کهن خود قرار گرفته، این کفتار پیر، بار دیگر با تمامی قدرت به صحنه آمده است و با استخدام خائن ترین و وطن فروش ترین مزدوران بی هویت، بیسواد، عقده ای و بی همه چیز، شبانه روز در شیپور تفرقه و ترویج خیانت و وطن فروشی، می دمد تا مگر از آب گل آلود، ماهی گرفته، و سفرۀ نکبت خود را با آن بیاراید.

هم میهن!
راه مقابله با این کفتار پیر و مزدوران خائنش، تحریم و بایکوت است. صدا و تصویر این رسانه ضد ایرانی و ضد انسانی را تحریم کن و سیاستهای تفرقه انداز آنرا در شبکه های اجتماعی، افشا کن! نگذار تا بار دیگر، ملت ایران، در دام اشک تمساح این ضد ایرانی ترین دشمنان ایران، بیافتد.

با صراحت اعلام می کنم: امروز، هرکس، تحت هر عنوان و به هر بهانه ای، با این رسانه همکاری کند، خائن به ملت ایران و مملکت ایران است! مبارزه با جمهوری اسلامی، بهیچوجه ( تاکید می کنم، بهیجوجه ) همکاری و تماس با این شبکه ضد ایرانی را توجیه نمی کند! در مبارزه برای آزادی، ابزار مبارزه، به همان اندازۀ هدف از مبارزه، اهمیت دارد و مهم است که درست و اخلاقی باشد. آلت دست بیگانه شدن، تفاوتی با مزدوری ظالم ندارد!

هموطن! بی بی سی را تحریم کن!!!

بیست و نه مهر ماه نود و دو خیامی

۱۳۹۲ مهر ۲۴, چهارشنبه

سه راهبرد انگلستان...


فرهاد عرفانیمزدک


در سایۀ آشفتگی ظاهری دنیای سیاست امروز، کارگزاران سیاسی بریتانیای حقیر! اما سخت حساب شده و برنامه ریزی شده، مشغول کار هستند. در نتیجۀ همین کار سخت و برنامه ریزی شده است که امروز، خاورمیانه و شمال آفریقا، غرق در آتش و خون است و اروپای غربی و آمریکا در حال پشت سر گذاشتن بحران اقتصادی!
و اما در رابطه با میهنمان، ایران عزیز، جهان غرب به رهبری انگلستان، در حال پیشبر سه سیاست راهبردی، بگونۀ موازی و همزمان است:
نخست، سیاست تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی، در حد تمکین و پیروی از سیاستهای خاورمیانه ای غرب، بعنوان تنها شرط بقاء.
دوم، سیاست تجزیۀ کشور، بر پایۀ دامن زدن به کینه و نفرت قومی و مذهبی.
و سوم، سیاست زمین سوخته ( در صورت عدم موفقیت دو طرح فوق الذکر )، به معنای نابودی کامل زیر ساختهای اقتصادی، نظامی، کشوری و صنعتی، با تکیه بر جنگی نیابتی و یا مستقیم.
...
بر اساس آنچه آمد، مدیریت رسانه ای استعمار، به رهبری بی بی سی، جنگ روانی گسترده ای را براه انداخته است تا زیر ساختهای لازم برای پیشبرد هر سه سیاست فراهم شود.
 تمرکز بر مذاکرات هسته ای بعنوان تنها راه برونرفت ایران از بحران،
 تمرکز بر گفتگوها، مصاحبه ها و مقالات و برنامه های مستند و داستانی و تاریخی پیرامون تمایزات قومی، زبانی و مذهبی در بین مردم ایران،
و در نهایت، تمرکز بر تهدید بالقوه ایران برای کشور های همسایه و منافع غرب، همۀ آن چیزی است که امروز با صرف میلیونها دلار، از طریق بی بی سی و رسانه های اینترنتی و ماهواره ای هدایت شده توسط استعمار در حال پیشبرد است.
مردم ایران، اکنون، باید هوشیارتر از هر زمان دیگری باشند. با چشمان باز و نگاه انتقادی به گفته ها و عملکرد بیگانگان بنگرند، در همانحال که برای آزادی و آینده خود مشغول مبارزه اند.
مردم ایران همواره باید بیاد داشته باشند که انگلستان و عوامل داخلی و خارجی آن، دشمنان شماره یک ملت ایران بوده و خواهند بود...
***
آبان نود و یک خیامی 


۱۳۹۱ بهمن ۱۳, جمعه

ایران باید هسته ای شود!

ایران، باید! مسلح به سلاح هسته ای شود

فرهاد عرفانیمزدک

هر کس، به هر بهانه ای، و تحت هر عنوانی، مانع از مسلح شدن ایران به سلاح هسته ای شود، به ملت ایران و نسلهای آینده خیانت کرده است! هسته ای شدن کشور، هیچ ربطی به نوع نظام حاکم و نوع حکومت و نظام سیاسی، ندارد. هسته ای شدن ایران، مربوط به سیاست راهبردی امنیت جمعی ملت ایران و حفظ و حراست از تمامیت ارضی کشور، در برابر متجاوزان به حقوق ملتها، در حال حاضر و در آینده، است.
وقایع بیش از دو دهۀ گذشته و پس از فروپاشی اتحاد شوروی و بلوک شرق، بخوبی نشان داد که امپریالیسم جهانی و استعمارگران و غارتگران حاکم بر دنیا، جز زبان زور، هیچ زبانی را نمی فهمند، و جز در برابر قدرت نظامی، حاضر به عدم بکارگیری قدرت نظامی، نیستند. صلح مسلح، تنها صلح واقعأ موجود است و مابقی: حرف مفت و خیالبافی!
ایران، در شرائط بسیار حساسی به سر می برد. استعمار هار و افسار گسیخته، در تدارک فروپاشی اقتصادی، و سپس نابودی و تجزیه ایران، در پی حملۀ نظامی است. آنچه در افغانستان، عراق، لیبی، سودان، و در حال حاضر، سوریه، اتفاق می افتد، تمریناتی کوچک بوده است در جهت کار اصلی و بزرگتر، که چیزی نیست جز نابودی ملت و کشور ایران.
 مشکل استعمار، جمهوری اسلامی نیست. مشکل استعمار، وجود یک کشور پهناور، با منابع ثروت فراوان، و پیشینۀ فرهنگی و تاریخی غنی، در حساسترین نقطۀ جغرا – سیاسی جهان است، که هر زمان، می تواند سد راه رسیدن به اهدافش باشد. اگر همین امروز، جمهوری اسلامی، بساط هسته ای اش را جمع کند ( مانند لیبی! )، باز هم کوچکترین تغییری در راهبرد امپریالیسم برای نابودی ایران، رخ نخواهد داد. تنها و تنها چیزی که این راهبرد را، تحت تأثیر قرار داده و آنرا عوض می کند، مسلح شدن هر چه سریعتر ایران، به بهترین، پیشرفته ترین و قویترین انواع سلاح هسته ای است. سلاح هسته ای برای ایران و ملت ایران، از نان شب واجب تر است. صلح پایدار، امنیت امروز و فردای ملت ایران، بقای کشور و حفظ آن در برابر تجاوزات امروز و آینده، و ضمانت پیشرفت کشور، همه و همه، در گرو مسلح شدن هر چه سریعتر نیروهای نظامی ایران به سلاح هسته ای است. به جنجالهای رسانه ای استعمار نباید توجه کرد! آنها هرگز و در هیچ دوره ای و در برابر هیچ کشور مستقلی، با رضایت تن به شرائط هسته ای  نداده اند. اگر ملت ایران می خواهد بماند، و سرفراز بماند، و آیندۀ خود را، خود، و به دست خود، تعیین کند، چاره ای جز هسته ای شدن ندارد.
حکومت ایران باید؛
1 - از پیمان استعماری ان پی تی، هر چه سریعتر خارج شود.
2- رسمأ و بدون پرده پوشی، از مسلح شدن نیروهای نظامی کشور به سلاح هسته ای حمایت کند.
3- از تهدید لفظی کشورهای دیگر، دست برداشته، و در حمایت از نیروهائی که، وجود یا عدم وجود آنها، ربطی به منافع ملی ایران ندارد، تجدید نظر کند.
4- سیاست تعهد به عدم تهدید متقابل، و همزیستی مسالمت آمیز را، با همۀ کشورها، در پیش بگیرد.

۱۳۹۱ دی ۲۵, دوشنبه

از سکوت مردم بهراسید!

از سکوت مردم بهراسید!

فرهاد عرفانی مزدک

چندی است که مجددأ، عرصۀ رسانه ها، و بخصوص صفحات اینترنتی، میدان تاخت و تاز لشکر با جیره و مواجب و بی جیره و مواجب استعمار نو شده است. قوم و قبیله گرایان، فدرالیستها، تجزیه طلبها و پیاده نظام امپریالیسم، دور جدیدی از تحرکات را آغاز کرده اند. آخرین نمونه از این دست، گردهمائی بازماندگان سعد ابن ابی وقاص و خالد ابن ولید ( آدمکشان فرقه اهواز ) در قاهره، همزمان با حضور وزیر خارجه جمهوری اسلامی برای مذاکرات نامشخص با نماینده آدمخواران سلفی و وهابی، باصطلاح رئیس جمهور مرسی، است. آغای مجید محمدی هم همچنین همزمان! بعنوان نماینده بریتانیای حقیر، در بی بی سی بالای منبر رفته و اندر فوائد تجزیه طلبی و رابطه پرتقال فروشی با دمکراسی، به سخن پراکنی مشغول است...

صاحب این قلم، پیش، و پس از به قدرت رسیدن جورج دبلیو بوش، پیرامون راهبرد جدید استعمار برای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، مقالات متعددی را به رشتۀ تحریر در آورده، و ضمن افشای این سیاستها، پیش بینی هائی نیز نموده بود، که گذشت زمان، درستی آن پیش بینی ها را به اثبات رساند، هر چند در زمان فوق، همین قلم بدستان آگاه مزدور و یا نا آگاه استعمار نو، که اکنون در صحنه اند، با وقاحت تمام، اینجانب را مورد حمله قرار داده، و حقایق افشاء شده در مورد نیاتشان را کتمان می کردند، ولی خوشبختانه، به مصداق: « خوش بود گر محک تجربه آید به میان – تا سیه روی شود هر که در او غش باشد »، گذشت زمان و تجربۀ جنگها و تحولات استعماری در افغانستان، عراق، سودان، لیبی، لبنان، فلسطین و سوریه و مصر، بخوبی چهرۀ مزدوران استعمار و نیات پلیدشان برای آیندۀ ایران را افشاء نمود، و درستی مطالب ارائه شده از طرف اینجانب، در سلسله مقالات پیرامون اهداف استعمار و مزدوران داخلی را، اثبات کرد.

اکنون دور جدیدی از تحرکات رسانه ای شروع شده است، باید دید چه اتفاقی، و یا اتفاقاتی افتاده است، که مجددأ، ارتش خائنان به وطن، تحرک جدیدی را آغاز کرده است.
در ابتدا باید نظر مخاطب محترم را به این نکته جلب نمایم که، برای درک آنچه در حال وقوع است، باید از غرق شدن در جزئیات، اجتناب کرد، و از مشغول شدن به بحثهای نظری، پیرامون درستی و یا نادرستی ایده ها، خودداری نمود، چرا که این، دقیقأ همان دامی است که نظریه پردازان استعمار گسترده اند، تا ذهن جامعۀ روشنفکری و مردم را منحرف و مشغول کنند، تا به اهداف و نیات واقعی ایشان پی برده نشود، و نیروی مخالفین واقعی و دمکرات به هرز رود.
 برای آن خائنین و مزدوران و قلم بدستان نوکر استعمار، که آگاهانه به صحنه آمده اند، اگر صبح تا شام هم استدلال کنید، مرغشان یک پا خواهد داشت، چرا که اساسأ، آنها بدنبال حل منطقی معضلات نبوده و تنها در پی پیشبرد اهدافشان هستند. اهدافی که در ایجاد تفرقه و تشتت، شک و تردید و نفرت پراکنی، و زمینه سازی بجهت ایجاد جنگ داخلی، و کشتار مردم به بهانه های قومی و مذهبی خلاصه می شود. این اهداف، در صورت به ثمر نشستن، گام بزرگی است که استعمار را به هدف اصلی، یعنی تسلط  بر منطقه، و ایجاد فدراتیوهای ضعیف، نزدیک می کند.
دومین نکته که باید به آن توجه کرد، در ارتباط دیدن مسائل خرد وکلان منطقه، با بحرانهای پدید آمده در سطح جهان، و بخصوص بحران داخلی جهان سرمایه داری است. بحرانی که از یکسو آمریکا و نظام اقتصادی آنرا درگیر کرده، و از سوی دیگر، اقتصاد و سیاست را در اروپا به چالش کشیده است. لاس زدن با لولو خرخرۀ جمهوری اسلامی، و آب کردن تسلیحات بنجل شرکتهای بزرگ اسلحه سازی اروپا و آمریکا و خالی کردن جیب عربهای مفتخور حاشیه خلیج فارس، یکی از آن نکات قابل توجه مذکور است.
 سومین نکته، نزدیک شدن جمهوری اسلامی به یک نقطۀ عطف دیگر، یعنی به اصطلاح انتخابات ریاست جمهوری سال نود و دو است. استعمار گران در کمین نشسته اند و در تدارک اند، تا در صورت پیدا شدن زمینۀ عینی برای مداخلات گسترده، دست به اقدام زنند. هم از اینروست که از هم اکنون، عملۀ خود را مجددأ به عرصۀ رسانه ها و صفحات اینترنتی اعزام کرده اند، تا زمینۀ لازم را فراهم آورند. به همین دلیل است که دوباره بازار حقوق ملیتها؟!، حق ملل؟!! در تعیین سرنوشت خویش، مزایای فدرالیسم، اخ بودن زبان فارسی!!، رابطۀ دمکراسی با حکومت خانخانی، جعل و دروغپردازی پیرامون تاریخ و شخصیتهای ایرانی، و ... دهها مبحث دیگر، داغ شده است. حالا دیگر، هر ننه قمری، قلم بدست گرفته و در ستایش حقوق خلقها و سرزنش فارسها؟! داد سخن می دهد. همزمان، نیروهای داخلی شان، به ورزشگاهها هجوم آورده اند و در زیر سایۀ رحمت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، شعار خلیج عرعر ع رب ی؟!! سر می دهند.
 غفلت آگاهانه و یا نا آگاهانه مسئولین حکومتی در سی و سه سال گذشته، و در رابطه با مباحث هویتی و ملی، و نادیده گرفتن تاریخ و فرهنگ ایرانزمین در حوزه های آموزشی و پرورشی و سمعی – بصری و رسانه ای، و تأکید بیش از اندازه و محور قرار دادن هویت اسلامی، و نفی هویت ایرانی، کار را به جائی رسانده که فرزندان ستارخان، پرچم بیگانه را بالا می برند و برای هموطنان خویش، خط و نشان می کشند، و خود را تخم و ترکۀ مغول می پندارند، و به آن افتخار هم می کنند! یعنی افتخار به ترکان و مغولهائی که اجداد ایشان را قتل عام کرده، به مادر و خواهرشان تجاوز کرده، تحقیرشان نموده، و حتی زبانشان را به آنها تحمیل کرده اند!!... و دقیقأ همین خودباختگان و از خود بیگانه شدگان هستند که در یک شرائط مناسب و بحرانی، به پیاده نظام استعمار تبدیل می شوند و با سیل پول و اسلحه که از طرف کشورهای دوست و برادر و مسلمان همسایه سرازیر خواهد شد، همان جنگ کثیفی را در ایران براه خواهند انداخت، که اکنون در سوریه و عراق در جریان است.
بر اساس آنچه آمد، الگوی تدارک دیده شده برای ایران، چیزی نیست جز همانچه در سوریه می بینید، و این طبل و دهل تئوریک رسانه ای و اینترنتی که مجددأ به راه افتاده، و روضۀ دو طفلان مسلمی که مشتی خائن، و یا احمق به راه انداخته اند، چیزی نیست جز بسترسازی برای برادر کشی و هموطن کشی، و انحراف مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران، و در نهایت، سپردن افسار مملکت بدست اربابان نشسته در لندن و واشنگتن و...
آیا امپریالیستها موفق خواهند شد ایران را به سوریه و عراق تبدیل کنند؟
 با قاطعیت می گویم؛ هر کس به این پرسش، پاسخ مثبت دهد، نه ملت ایران و نه تاریخ ایران را، نشناخته است! ملت ایران در طی تاریخ چند هزار سالۀ خود، بحرانهائی بسیار عمیق تر از آنچه در جریان است را پشت سر گذاشته، و یقینأ این بحران را نیز، بخوبی پشت سر خواهد گذاشت. ارتش سری و خاموش این ملت بزرگ، بموقع به میدان خواهد آمد و به جهانیان نشان خواهد داد که این ملت، همان ملتی است که پشت تمامی متجاوزین را در همۀ تاریخ خود به خاک مالیده است! چه در حکومت، و چه در خارج از حکومت، چه در داخل، و چه در خارج از کشور، هر کس و هر نیروئی، با هر داعیه ای، که بخواهد در برابر ملت ایران بایستد، محکوم به شکست است. « این » یک ادعا نیست، یک حقیقت برخاسته از واقعیات تاریخی است. ملت ایران، بزرگ، صبور و زیرک است و رمز ماندگاری او نیز، همین ذکاوت تاریخی است که در او نهادینه شده است. علیرغم ظواهر قضایا، همۀ دوستان و دشمنان داخلی و خارجی  خود را می شناسد، در کار آنها دقیق است و در زمان مناسب، پاسخ مناسب را خواهد داد!
سخنی با خائنان به  وطن:
آب در هاون  می کوبید! و شکر زیادی می خورید. این لقمه در گلویتان گیر خواهد کرد و شما را به درک خواهد فرستاد...
از سکوت مردم بهراسید!
                                    دوازدهم دیماه هزار و سیصد و نود و یک خیامی