Translate

۱۳۹۰ آذر ۲۶, شنبه

ننگ و نفرت بر ایران ستیزان!

ننگ و نفرت بر ایران ستیزان!




اشاره به هشدار سالهای پیش اینجانب در رابطه با تخریب آثار باستانی



26آذر.هشدارجامعه باستان شناسی:تخريب بخشی از نقش برجسته بهرام دوم/ حراج اموال فرهنگی در سيستان و بلوچستان
ايسنا غارت محوطه‌هاى سيستان و بلوچستان يادآور فاجعه‌ى جيرفت است سرويس: ميراث فرهنگى «جامعه‌ى باستان‌شناسى ايران» نسبت به بروز پديده‌ى نگران‌كننده‌اى در جنوب شرقى كشور كه يادآور فاجعه‌ى جيرفت است و نيز تخريب بخشى از نقش‌برجسته‌ى بهرام دوم اظهار نگرانى كرد। به گزارش خبرگزارى دانشجويان ايران (ايسنا)، در پايگاه اطلاع‌رسانى «جامعه‌ى باستان‌شناسى ايران» يادداشتى درباره‌ى آنچه در هفته‌هاى اخير در حوزه‌ى ميراث فرهنگى رخ داده، منتشر شده است। در ابتداى اين مطلب آمده است: هرچند وضعيت نگهدارى از ميراث فرهنگى به‌طور کلى مناسب نيست و پيوسته اخبار تخريب محوطه‌هاى باستانى و يادمان‌هاى تاريخى به گوش مي‌رسد، اما در چند روز اخير، دو خبر منتشر شده که سبب حيرت است. خبر نخست، تخريب بخشى از نقش‌برجسته‌ى بهرام دوم، شاهنشاه ساساني، در تنگ چوگان در بيشاپور است که با توجه به اخبار مشابه درباره‌ى تخريب‌ها در غار شاپور نگران‌کننده‌تر مي‌شود. خبر دوم بازار داغ حراج و فروش اموال فرهنگى (سکه‌هاى قديمى) ايران در جنوب شرق کشور در مسير مرزى ايران ـ افغانستان است. دلايل چندى وجود دارد که اين دو رويداد را بيش از پيش ناگوار مي‌کند. در ادامه‌ى اين مطلب بيان شده است: از يک سو، مجموعه‌ى تاريخى کلان و پراهميتى همچون بيشاپور و تنگ چوگان که جزو محوطه‌هاى بزرگ و ملى محسوب مي‌شود، عرصه و حريم مصوب دارد و سازمان ميراث فرهنگى براى حفاظت از آن، پايگاهى دائمى در آنجا تأسيس کرده، قاعدتا به‌طور ثابت توسط مأموران و نگاهبانان محافظت مي‌شود. در چنين شرايطى به آثار تاريخى ـ فرهنگى کشور چنين آسيب‌هايى مي‌رسد و سازمان ميراث فرهنگى و گردشگرى ناتوان از جلوگيرى است. اين رويداد حاکى از آن است که در سازمان‌دهى يا برنامه‌هاى کلان حفاظتى ميراث فرهنگى کشور مشکلات و نکاتى منفى وجود دارد که باعث مي‌شود آثار تاريخى ـ فرهنگى همچنان آسيب‌پذير باشند و مراجع ذي‌ربط در برابر آسيب‌هاى احتمالى از اين دست ناتوان باشند. هرچند دلايل تخريب و آسيب به نقش‌برجسته‌ى بهرام دوم ناشناخته است و ممکن است از دلايل متعددى ناشى شده باشد، با اين حال و صرف نظر از چگونگى آن دلايل، هيچ‌کدام نافى مسؤوليت‌ها و وظايف قانونى سازمان ميراث فرهنگى و گردشگرى براى حفاظت از آثار تاريخى ـ فرهنگى نيستند، بويژه سازمان ميراث فرهنگى وظيفه دارد دلايل و عوامل تخريب‌ها و آسيب‌ها را به‌طور کارشناسانه بررسى و مطالعه كند و در راستاى کاهش چنين تخريب‌هايى بکوشد. در ادامه‌ى اين مطلب آمده است: از سوى ديگر، با پديده‌ى نگران‌کننده‌ى ديگرى در جنوب شرقى کشور روبه‌رو هستيم که يادآور ماجراى جيرفت است و بالقوه مي‌تواند به فاجعه‌اى همچون جيرفت، که در يک دهه‌ى گذشته رخ داد، منجر شود. خريد و فروش آسان سکه‌هاى تاريخى ايران در شهر «زرنگ» در افغانستان سبب شده که مردم فقير در مناطقى از استان سيستان و بلوچستان براى کسب درآمد از راه فروش سکه، به تخريب و غارت محوطه‌هاى باستانى رو آورند که وديعه و ميراث فرهنگ بشري‌اند و بايد به بهترين شکل حفاظت شوند. اين ماجرا شباهت بسيارى به همان ماجراى اسف‌بارى دارد که يک دهه پيش در جيرفت شاهد آن بوديم و به يک سرافکندگى بزرگ منجر شد. سهولت خريد و فروش اشياى تاريخى ـ فرهنگى و از همه مهم‌تر، خروج آسان اين اشيا از مرزهاى قانونى و حفاظت‌شده‌ى کشور، نمايشگر اين واقعيت تلخ است که مراجع ذي‌ربط از جمله نيروى انتظامى استان سيستان و بلوچستان و نيز سازمان ميراث فرهنگى از مسائل و اتفاقاتى بس مهم و فاجعه‌بار در پيرامون خود غافل هستند. سهل‌انگارى در زمينه‌ى حفاظت از ميراث فرهنگى و بشرى مي‌تواند بار ديگر فاجعه‌ى جيرفت را تکرار کند و فراگير شدن اين پديده ممکن است هزينه‌هاى جبران‌ناپذير بسيارى را براى کشور به بار آورد. «جامعه‌ى باستان‌شناسى ايران» در پايان از نهادهاى ذي‌ربط، بويژه سازمان ميراث فرهنگى و گردشگرى خواسته است كه از تمام توان خود براى حفاظت اصولى از ميراث فرهنگى بهره گيرند تا مبادا دوباره شاهد فجايعى مانند غارت محوطه‌هاى باستانى جيرفت باشيم.



26 آذر 1390
26آذر.تخريب بناهای تاريخی و ملی هدفمندانه صورت ميگيرد
ايلنا:عضو کميسيون فرهنگی مجلس در خصوص تخريب بناهای تاريخی کشورمان هشدار داد. به گزارش خبرنگار پارلمانی ايلنا، "سيد جلال يحيی زاده" در مجلس هشتم با انتقاد از روند تخريب بناهای تاريخی و ملی کشورمان اظهار داشت: «بسياری از دشمنان ما نسبت به وجود اين گونه آثار ارزشمند ابراز نگرانی ‌مي‌کنند و اين درحاليست كه بناهای تاريخی تابلوی ارزشمند مفاخر ايرانی است.» نماينده مردم تفت و ميبد افزود: «به نظر ‌مي‌رسد برخی از متعصبين و افراطيون مذهبی با تفکرات گروهکی خاص درصدد از بين بردن تاريخ و پيشينه کهن ايران و ايرانی هستند اما اين کوشش ها راه به جايی نخواهد برد.» وى ادامه داد: «در برخی موارد بافت‌های قديمی بعضی شهرها نظير استان يزد‌، محدوديت‌‌هايی ايجاد ‌مي‌کنند به اين معنى كه اجازه ساخت و ساز جديد يا مرمت نمي‌دهد لذا افراد برای دستيابی به منافع و مطامع مادی نسبت به تخريب اين بناها اقدام ‌مي‌کنند.» يحيی زاده‌، مجلس و دولت را به ايجاد راهکارهايی برای رفع مشکلات موجود فرا خواند و افزود: « اگر در لايحه بودجه‌، اعتباری برای تملک اين بناها ديده شود به طور قطع بسياری از مشکلات موجود برطرف خواهد شد.» وی در عين حال از روند تخريب بناهای خارج از شهر که شامل قاعده فوق نمي‌شود ابراز نگرانی کرد و افزود: «اگر سياسيون به خاطر جنبه‌های سياسی و برای افراطيون مذهبی برای تعصب نابجا نقش داشته باشند در واقع به دشمنان خارجی و داخلی که با عزت ايران اسلامی مشکل دارند‌، کمک کرده‌اند لذا پرهيز از اين اقدامات و روشن کردن افکار عمومی و حتی برخی از به ظاهر روشنفکران ضروری به نظر ‌مي‌رسد.» يحيی زاده همچنين در خصوص شناسنامه دار شدن برخی اشياء عتيقه نيز اظهارداشت: «اين بحث در کميسيون مطرح شده و در حال بررسی است.» وی ادامه داد: «اگر در اين خصوص قانونی مدون و مصوب شود مشکلات اين بخش نيز تا حدود زيادی برطرف خواهد شد.»


به جوانان سرزمین پدری!



فرهاد عرفانی – مزدک



جوانان ایرانزمین!
در خبرها خواندم که دو هفته پیش، افرادی، به یکی از سرستونهای کاخ آپادانا، آسیب جدی وارد آورده، تا پنجاه درصد آنرا تخریب کرده اند!
اگر خبر فوق را در کنار اخبار اخیر در مورد تخریب فیزیکی نوشته های یکی دیگر از ستونهای همین کاخ و همچنین تخریب نوشته های کتیبه پیدا شده در بوشهر، که سند مالکیت خلیج فارس خوانده شده، بگذاریم و به تهاجم وسیع فرهنگی و رسانه ای استعمار، به بنیانهای هویتی ملت ایران و زبان فارسی و تحریکات قوم و قبیله ای و تجزیه طلبانه نیز توجه کنیم، متوجه حرکاتی همه جانبه و بنیان کن می شویم که هدفی جز نابودی ملت ایران را جستجو نمی کند! حرکتی که توسط آقای مایکل لدین در مؤسسه اینترپرایز، بنیان گذاری شد و اکنون با حمایت همه جانبه سرویسهای اطلاعاتی هلند، سوئد، انگلستان، کانادا و اسرائیل و آمریکا، عربستان، جمهوری آران ( آذربایجان قلابی! ) و ترکیه، به پیش برده می شود.
پان ترکها و پان عربها، پیشتاز این حرکت ضد ایرانی هستند. آنها همان نقشی را بعهده گرفته اند که از منظر تاریخی هم، بعهده داشته اند!
تخریب فیزیکی آثار و اسناد بجای مانده از نیاکان، در دستور کار مزدوران بیگانه قرار گرفته است! چرا که تخریب معنوی ایرانیان و بنیانهای فرهنگی ایشان، تا زمانیکه آثار باستانی وجود دارند، کاری کامل بحساب نمی آید! بر همین اساس است که با کلنگ و تیشه به جان آثار پراکنده در گوشه و کنار کشور افتاده اند و صد البته سربازان گمنام امام زمان هم در خواب ناز بسر می برند!!
جوانان عزیز ایرانی!
به میدان بیائید! با تشکیل گروههای محلی، در هر منطقه ای از ایران عزیز که هستید، به حراست از هویت و هستی خود بپردازید! و مانع ادامه کار این وطن فروشان شده، این مزدوران را به هر شکل که صلاح می دانید، مجازات کنید! نگذارید اندک مدارک بجای مانده از پدرانتان، توسط عوامل بیگانه نابود شود.
بیگانگان در اندیشه نابودی کامل شناسنامه ملی شما هستند! به آنها نشان دهید که فرزندان راستین کورش، بابک و نادر هستید...
10/2/1388

۱۳۹۰ مهر ۱۳, چهارشنبه

هویت یعنی چه؟

هویت یعنی چه؟


فرهاد عرفانیمزدک



هویت انسانی، مقوله ای اجتماعی است. همۀ انسانها به هنگام تولد، فارغ از اینکه در کجای زمین بدنیا می آیند، و یا از چه تعلق قومی و قبیله ای برخوردارند، دارای ویژگیهای یکسان نوع انسانی، در میان انواع موجودات زنده هستند و هیچگونه تفاوت ماهوی با یکدیگر ندارند. بنا بر این، مقولۀ هویت انسانی، که در دوران رشد و تکوین انسان در جامعه شکل می گیرد، امری کاملأ اجتماعی و جامعه شناسانه است و ربطی به خون و نژاد و رنگ پوست و امثالهم ندارد.

هویت اجتماعی؛

هویت اجتماعی انسان، از پنج مؤلفه پیروی می کند. به زبان دیگر، بر اساس پنج مؤلفۀ تأثیر گذار، شکل می گیرد؛

1- عوامل جغرافیائی – اقلیمی

2- عوامل سیاسی و تاریخی

3- عوامل اقتصادی و معیشتی

4- عوامل فرهنگی ( زبان و ادبیات و هنر، میراث اساطیری، سنن و آداب، اعتقادات و آئین ها و رسوم و یادمانها )


5- مؤلفه های تربیتی

***

1 - عوامل جغرافیائی – اقلیمی، به مجموعه عواملی گفته می شود که متأثر از ویژگیهای مربوط به اقلیم، طبیعت و آب و هوا است، که در طی قرون و هزاره ها، می تواند بر نوع رفتار زیست – محیطی افراد تأثیر گذاشته، و هویتی اجتماعی خاص، یا احساس تعلقی بخصوص را در یک گروه انسانی، از گذر زندگی تاریخی، ایجاد نماید. ریشۀ بخشی از احساسات مربوط به تعلق سرزمینی را، در این عامل، باید جستجو کرد. اما وجه تشابه در بین یک گروه انسانی، که فقط متأثر از این عامل باشند، قادر به ایجاد هویت اجتماعی نیست، بلکه این عامل، همانگونه که قبلأ ذکر شد، تنها می تواند یکی از عوامل گستردۀ ایجاد هویت، و احساس تعلق به یک گروه خاص انسانی باشد.

2 - عوامل سیاسی و تاریخی:

به مجموعۀ عواملی گفته می شود که متأثر از سرنوشت سیاسی و تاریخی مشترک یک گروه خاص از انسانها هستند. دقت شود که وقتی می گوئیم: « یک گروه خاص از انسانها »، منظورمان همزمان، آن گروهی از انسانها هستند که، در بین خود، می توانند شامل گروهها و دسته های متعدد انسانی، در حوزه های مختلف جغرافیائی باشند. یادمانده های تاریخی، شادیها، غمها و نبردها و شکستها و پیروزیهای مشترک، از جملۀ عواملی هستند که از منظر تحمل نوع نظامهای سیاسی خاص و حوادث مشابه، می توانند تأثیرات ماندگاری بر احساس هویت مشترک بگذارند.

3 – عوامل اقتصادی؛

عوامل اقتصادی در احراز هویت مشترک عبارتند از: شیوۀ تولید اقتصادی، روابط تولید، سطح و نوع تولید، ابزار خاص تولید و امکانات تولیدی یک گروه بخصوص از انسانها، که در یک اقلیم مشخص تاریخی، زندگی کرده و می کنند.
بسته به اینکه این گروه انسانی مفروض، از گذر یک جریان ( پروسۀ ) تاریخی، در هر یک از عوامل فوق، متأثر از چگونه نظامی بوده اند، دارای ویژگیهای مشترکی می شوند، که این ویژگیها، نوعی خاص از احساس مشترک و تعلق تاریخی را ایجاد می کنند. بعنوان مثال، قرنها حاکمیت نظام زمینداری ( فئودالیسم ) در بین ملل اروپائی، و یا حاکمیت نظام ارباب و رعیتی در ایران، منجر به ایجاد دو نوع متفاوت از احساس مشترک، نسبت به روابط تولیدی و رابطۀ انسان با انسان، و انسان با زمین، در بین این دو گروه انسانی شده اند. تفاوت نوع نگاه به اشرافیت در جوامع اروپائی و فرهنگ منتج از آن، با نوع نگاه مردم ایران به همین مقوله، برخاسته از همین تنوع تولید، روابط و ابزار تولیدی متفاوت است.

4 – عوامل فرهنگی؟؛

عوامل فرهنگی، آنگونه عواملی هستند که؛ از گذر زندگی مشترک اجتماعی، و تحت تأثیر نوع روابط انسانی حاکم بر جوامع، و متأثر از کلیۀ عوامل اقلیمی، سیاسی، تاریخی و اقتصادی، ایجاد می شوند. این تأثیرات در صورت تداوم تاریخی، زمینه های پیدایش نوعی خاص از جهان بینی، اعتقادات، زبان مشترک، هنر و سنن و آداب و آئینهای اجتماعی منحصر بفرد را فراهم می آورند. این عوامل، بدلیل اینکه در زمانی نسبتأ طولانی ایجاد می شوند، به همان نسبت ماندگارتر و مستحکم تر از عوامل دیگر هستند، و بخش اصلی از هویت اجتماعی انسان را، شکل می دهند.

عوامل فرهنگی به مرور زمان تغییر شکل می دهند، و ممکن است تضعیف و یا تقویت شوند، اما بن مایه های تاریخی آنها، کمتر دچار تحولات آنی و دوره ای می گردند.
بسته به اینکه انسان، در هنگام تولد، در کدام حوزۀ فرهنگی قرار گیرد، طبیعتأ احساس هویت اجتماعی او دارای مشخصه های منحصر بفرد همان حوزه ( در آینده ) می شود. این مشخصه ها، با انسان و رشد اجتماعی او، از طرف محیط زندگی، محیط آموزش، محیط کار و مجموعۀ روابط اجتماعی، به وی، خودآگاه و یا نا خودآگاه، تزریق می شوند. ارادۀ انسان بالغ، کمتر می تواند در این ماندگارهای ریشه دار، تغییر ایجاد کند، بلکه حداکثر، سمت و سوی رفتار اجتماعی را می تواند تا حدی تحت تأثیر قرار دهد. بنا بر این، هویت فرهنگی، امری نیست که از کسی سلب شود یا بتوان به زور به وی تحمیل کرد. این هویت، در واقع، هستۀ اصلی تشکیل دهندۀ شخصیت اجتماعی انسان است. بنا براین، طلبیدنی و خواستنی نیست! آنچه اینروزها در گوشه و کنار، و بخصوص آذربایجان، تحت عنوان « هویت طلبی » مطرح می شود، در واقع نوعی از حقه بازی سیاسی، نه برای احراز هویت، بلکه در واقع به جهت سلب آنست! که در هر دو صورت، آب در هاون کوبیدن است!

همانگونه که ذکر شد، هویت اجتماعی انسان، از عوامل بسیاری متأثر است، که حوادث و رویدادها و تغییرات مقطعی، قادر به ایجاد تغییرات اساسی در بن مایه های آن نیستند، و نمی توان با تکیه بر یک یا دو عامل تمایز، مثل زبان و یا اعتقادات، بین گروهی از انسانها، با گروهی دیگر، اعلام هویت مستقل کرد!
گروه انسانی فاقد هویت، و یا سلب هویت شده، بر روی کرۀ زمین وجود ندارد، چرا که انسان در جامعه زندگی کرده و رشد یافته است، و تکامل او، اجتماعی بوده است، نه انفرادی! هر انسانی، در هر جامعه ای که زندگی می کند، جدا از مسائل حقوقی و سیاسی در یک مقطع خاص تاریخی، دارای هویت مشخص اجتماعی و تاریخی است. می توان هویت مشخص تاریخی او را نادیده گرفت، اما نمی توان آنرا سلب کرد! بنا بر این، طرح بحث (( هویت طلبی )) تنها می تواند با اغراض خاص سیاسی، بجهت ایجاد تفرقه مطرح شود و لاغیر! اگر منظور از بحث هویت طلبی، نادیده گرفتن یک هویت مشخص، مثلا هویت آذربایجانی باشد، که این نیز یک مغلطه بزرگ است! چرا که در کل تاریخ اجتماعی منطقه آذربایجان ایران، ما هرگز با یک هویت اجتماعی خاص و مستقل از مجموعه هویت ایرانی، روبرو نبوده ایم. مردم این منطقه از ایران، در تمامی مؤلفه های برشمرده شده برای کسب یک هویت اجتماعی، با دیگر مردمان در سایر مناطق، مشترک بوده اند، و از گذر یک زندگی مشترک چند هزار ساله، هویتی غیر از هویت یک ایرانی را نشان نمی دهند.

5 - عوامل تربیتی؟؛

آخرین عامل تأثیر گذار در شکل گیری هویت اجتماعی انسان، عامل تربیتی است. این عامل، خود متأثر از عواملی همچون، نوع روابط اخلاقی – فرهنگی و رفتاری حاکم بر خانواده، آموزش و پرورش، و همچنین جامعه است. هر یک از این سه حوزه، بخشی از حوزۀ نفوذ تربیت انسان را شکل می دهند. بسته به اینکه هر یک از عوامل فوق، چقدر گسترده تر عمل کنند، و انسان مورد نظر را تحت پوشش آموزه های خود قرار دهند، تربیت انسانی را می توانند در حوزۀ نفوذ خود بگیرند. امروزه، آموزش و پرورش و جامعه ( بخصوص بخش مربوط به رسانه ها )، سهم عمده تری نسبت به عامل خانواده، بر عهده گرفته اند و شاید بهمین دلیل نیز باشد که تشابه بیشتری در بین گروههای انسانی، مشاهده می شود.


هویت ایرانی!


با توجه به آنچه آمد، اکنون راحت تر می توان به مبحث هویت ایرانی، و مباحث جدید مطروحه از جانب عوامل استعمار گران در اینمورد پرداخت. مباحثی همچون بحث خنده دار! هویت طلبی، تفاوتهای گویشی و یا زبانی، تمایزات فرهنگی و شک و تردید های تاریخی.
هنگامیکه صحبت از « ایران » می شود، ذهن، خودبخود، متوجه جغرافیای سیاسی فعلی، و ترکیب جمعیتی، و ویژگیهای امروزین آن می شود، در حالیکه از منظر هویت شناسی، واژۀ « ایران » در بر گیرندۀ دیرپا ترین یادمانهای مدنی و تاریخی بشریت، در حوزه ای بسیار گسترده تر از مرزهای سیاسی امروز است.

ایران، کهن ترین سرزمینی است که بشر موجود در آن، در طی هزاره ها، هویت اجتماعی یافته، و مجموعه ای از مشخصه های خاص و متمایز را، از گذر این هزاره ها، شکل داده و پرورانده است.

اگرچه هویت مکتوب ایرانی، خود را با داده های میترائی و اوستائی نمایان می سازد، اما این داده ها، هرگز نمی توانسته اند یکشبه، و خلق الساعه، پدید آمده باشند، و نتیجۀ هزاران سال بده – بستان اجتماعی – اقتصادی و سیاسی و فرهنگی، در بین گروههای گستردۀ انسانی، بوده اند. گروههایی که شاید امروز هیچ نشانی از ایشان نباشد، اما میراث آنها، بخشهای اصلی هویت ایرانی را شکل می دهند و او را از بقیه مردمان، در سایر حوزه های هویتی، جدا می سازند. مشخصه های اصلی این هویت را می توان در چنین زمینه هائی بر شمرد:

1- حوزۀ جهان بینی و فلسفه و اخلاق

2- حوزۀ سنن و آئین و رسوم

3- حوزۀ زبان و ادبیات و هنر و فرهنگ

4- حوزۀ جمعیت شناسی


با یک نگاه سریع به چهار حوزۀ فوق، و موضوع تأثیرات هویتی آنها، بسادگی می توان، هویت ایرانی را تعریف کرد؛
ایرانیان، مردمانی هستند از تیره های مختلف انسانی، با روابطی دیرپا، که از در آمیختگی جمعیتی، در طی هزاره ها، هویتی مشترک، بنام هویت ایرانی، یافته اند. آنها همواره اعتقادات گوناگون داشته اند، اما اهل تعصب نبوده، بلکه اهل تسامح بوده اند. به احساسات انسانی، اهمیت فوق العاده داده اند، اهل مدارا و مهر و محبت و عشق هستند. دوستدار زیبائی و هنر می باشند. زبان فارسی و شاخه های گویشی آن، در طی حداقل چهار هزار سال گذشته، محور شکل دهی هویت ادبی – فرهنگی ایشان بوده است.
ایرانیان توانسته اند مجموعه ای از رسوم و آئین های منطبق با طبیعت، و حیات این جهانی انسان را، شکل دهند که اکنون، دارای ارزشهای همه بشری است. این هویت، با مشخصه های فوق، اگر چه دائمأ به اشکال مختلف، مورد تعرض قرار گرفته است و در زوایائی، تقویت، و در جهاتی، تضعیف شده است، اما در نگاه به رفتار اجتماعی هر ایرانی، به سهولت عناصری از مجموعۀ فوق را می توان در وی، و منش و سلوک او، دریافت.
ایرانی، مغرور و شجاع، فهیم و انساندوست و صلح طلب و آزادیخواه و عدالتخواه است. اهل تعصب نیست، اهل تحمل است! به دانائی و دانش عشق می ورزد و اهل جنگ و نفرت نیست و صلح طلب است. هویت اصلی او، با ستایش شادی، عجین است، اگرچه قرنها تلاش شده است که اندوه، بر وی حاکم شود. ایرانی، خونگرم است و همدردی می کند، و اهل همدلی است، و به روابط انسانی و محبت آمیز، اهمیت فوق العاده ای می دهد.
ایرانی، ارزش فوق العاده ای برای زحمات پیش قراولان اندیشه و هنر و ادبیات قائل است، و در طی هزاره ها، از میراث گذشتگان، در این زمینه ها، حفاظت کرده و بر آن افزوده است. ایرانی، هرگز به حقوق دیگران تجاوز نمی کند، اما سرسختانه از حقوق خود دفاع می کند. ایرانی، همیشه با سلاح اندیشه، به نبرد با متجاوزین به حریم زندگی تاریخی اش رفته است!
ایرانیان، میهمان را گرامی می دارند و همواره وی را در خانۀ خویش ( سرزمین ایران ) پذیرفته اند، و اتاقهای این خانه را با او شریک گشته اند، اما به این خانه عشق می ورزند، و حاضر نیستند از خیر آن بگذرند!!
با این اوصاف، هر کس در این سرزمین، و یا خارج از آن، نشانه های از ویژگیهای بر شمرده را، در خویش می بیند، هویت ایرانی دارد، و هر کس این هویت رابر نمی تابد، حتی اگر شناسنامۀ ایرانی داشته باشد، ایرانی نیست.
امروز، همۀ کسانیکه تحت هر عنوان، و به هر بهانه ای، در برابر این هویت ایستاده اند، و تلاش می کنند بصورت ساختگی، و با جعل تاریخ، و ترویج نفرت، هویتی دروغین را، تحت عنوان هویت طلبی!؟، به بخشی از این مردم حقنه کنند، مطمئنأ دشمن این ملت هستند، و هیچ نیت خیرخواهانه ای، در پس ادعاهای دروغین، و غیر علمی ایشان، وجود ندارد.
مردم ایران، جدا از اینکه در کدام بخش این سرزمین زندگی می کنند، و در منطقۀ خود، دارای چه ویژگیهای بومی هستند، و چه دین و آئین و گویش و زبانی دارند، در آنچه بعنوان هویت ایرانی تعریف شد، مشترک هستند. این هویت، در پی هزاران سال زندگی مشترک، همراه با غم و شادی و تلاش و رزم مشترک، و تلاش گسترده فرهنگی بدست آمده است، و آن را نمی توان با مشتی خزعبلات دست ساز بیگانه، از ایشان سلب کرد، و تحت عنوان بی معنای « هویت طلب »، بخشی از این مردمان را بدون هویت، و طالب هویت! دانست. مردم ایران، چنین توهین و تحقیری را هرگز نخواهند پذیرفت.
مردمی که عمیق ترین اندیشه های انسانی، و مفهوم مدنیت و انسانیت را، در قالب برجسته ترین و بزرگترین نمونه های ادبی و هنری، به بشریت عرضه کرده اند، نیازی به هویتهای جعلی مشتی نوکر استعمار ندارند، و پاسخ این دشمنان دوست نما را، با همبستگی آهنین، و پایفشاری بر هویت اصیل ایرانی خود، خواهند داد!


اول مرداد هزار و سیصد و هشتاد و هشت