Translate

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۳, شنبه

بزرگمردی رفت...


پرویز شهریاری به آینده پیوست!




فرهاد عرفانی مزدک



از این به بعد، دو بعلاوۀ دو، می شود سه! چرا که ایران، دیگر پرویز شهریاری ندارد. مرد بی ادعای سرزمین نامردان پر مدعا، برای همیشه از میان ما رفته است. تنها کسی که جرأت میکرد و نوشته های خطرناک؟! مرا در مجلاتش چاپ می کرد. عادت داشت همه را به خودش بدهکار کند، نه اینکه ریاضیاتش خوب بود...، منهم به او بدهکارم و دیگر هرگز فرصتی دست نخواهد داد که با وی، بی حساب شوم. هر چند که او با بی حسابی میانۀ خوبی نداشت. همین حساب و کتاب داشتنش هم بود که دائم کار دستش می داد. هی به زندان بردنش و قپانی اش زدند و از کار بیکارش کردند و حقوقش را قطع کردند، اما نشد که نشد، دست از حساب برنداشت. حساب همه را رسید و کف دستشان گذاشت. بخصوص آنها را که فکر می کردند که صاحب کیسۀ همه هستند و برای همیشه به هیچکس حساب پس نخواهند داد!...

خیلی بزرگ بود، بزرگتر از جغرافیای عزت نفس. برای همین هم بود که حاضر بود فرش زیر پایش را بفروشد، بلکه بتواند با پول آن، نوشته های دیگران را چاپ کند و بدهد به دست مردمان لجبازی که حاضر نبودند در روز بیش از سه دقیقه مطالعه کنند...

حالا دیگر همۀ غمها و رنجهایش پایان یافته. علی مانده و حوض اش! تا روز بگذرد و روزگار بگذرد، شاید الله بختکی، پس از هزار سال، یک پرویز شهریاری دیگر پیدا شود و بار آبروی میلیونها نفر آدم خواب و بی خیال را بدوش بکشد. بیچاره ملتی که به ریاضیدان و ادیب و شاعر و نویسنده و روشنفکر و سیاستمدار و مدیر و میهن پرست نیاز ندارد، اما تا دلتان بخواهد هوادار تراکتور دارد...

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

بیست و دوم اردیبهشت سال هزار و سیصد و نود و یک خیامی


۱۳۹۱ فروردین ۳۱, پنجشنبه

بازی جدید و صد البته کثیف بریتانیای حقیر

هیاهوی براه افتاده پیرامون جزائر ایرانی در خلیج فارس که توسط انگلیس و آمریکا حمایت می شود، بجهت زمینه سازی برای جنگ علیه ایران و تجزیه کشور در صورت به توافق نرسیدن با جمهوری اسلامی است. آمریکا و انگلیس بخوبی از پوچ بودن ادعای امارات از منظر تاریخی و حقوقی آگاهند ولی برای آغاز جنگ، به توجیه بین المللی نیاز دارند که ادعای امارات می تواند بستر خوبی برای ایشان فراهم آورد. این جنگ می تواند ابتدا با وارد شدن امارات به درگیری و سپس حمایت شورای همکاری خلیج فارس و در نهایت با مداخله ناتو به بهانه لزوم حفظ امنیت آبراه بین المللی هرمز، تحقق پذیرد. در صورت اجرای چنین سناریوئی، ابتدا جزائر از ایران جدا شده و تسلط قاطع ایران بر تنگه هرمز خاتمه می یابد و در ادامه با تحریک عربهای ساکن خوزستان، به تجزیه این منطقه حیاتی منجر می شود. پایان ماجرا، حتی اگر جمهوری اسلامی همچنان برقرار باشد، تسلط مطلق غرب بر منابع نفتی و گازی ایران و همه خلیج فارس، بمثابه تسلط بر منابع انرژی در قرن بیست و یکم و کنترل سه قدرت چین و روسیه و هند است.

فرهاد عرفانی - مزدک 

۱۳۹۰ اسفند ۲۶, جمعه

نوروز




نوروزتان فرخنده باد



هر روزتان نوروز باد




هوا دلپذیر شد، گل از، خاک، بردمید

پرستو، به بازگشت، زد، نغمۀ امید

بجوش آمدست، خون درون رگ گیاه

بهار خجسته باز، خرامان رسد ز راه

بهار خجسته باز، خرامان رسد ز راه


به خویشان، به دوستان، به یاران آشنا


به مردان تیز خشم، که پیکار می کنند


به آنان که با قلم، تباهی و درد را،


به چشم جهانیان، پدیدار می کنند


بهاران خجسته باد، بهاران خجسته باد




۱۳۹۰ اسفند ۲۱, یکشنبه






جشن آتش یا چهارشنبه سوری بر همۀ ایرانیان فرخنده باد









چهارشنبه سوری از قدیمی ترین، زیباترین، ماندگارترین و پرمعناترین جشنهای ایرانی است که هزاران سال قدمت دارد. چهارشنبه سوری در ستایش آتش، بخاطر نقشی است که در زندگی بشر بازی می کند. به گمان ایرانیان باستان، آتش، مظهر و نماد روشنی، گرما، زندگی، شادی و دشمن تاریکی و نابود کنندۀ پلیدیهاست. پس شایستۀ ستایش و احترام است



برگزاری هر چه باشکوهتر چهارشنبه سوری به معنی احترام به نیاکان، احترام به ملت ایران، احترام به سنتهای پسندیده و در نهایت، احترام به عقاید و اعتقادات اصیل انسانی و ایمان به شادی برای بشریت است



دشمنی با چهارشنبه سوری نیز بمعنی یاری رساندن به سیطرۀ تاریکی، سقوط به ورطۀ نادانی، دشمنی با زندگی و شادی و شادکامی برای مردمان است



پاینده باد ایران



جاویدان باد سنت پویا و اصیل چهارشنبه سوری و نوروز باستانی

۱۳۹۰ اسفند ۱۸, پنجشنبه






روز زن بر همۀ زنان جهان فرخنده باد









آزادی، احترام، حقوق برابر با مردان، عدالت و حق انتخاب و تعیین سرنوشت برای زنان، اصولی هستند که بدون آنها، هر ادعائی پیرامون داشتن جامعه ای انسانی، بی معناست! زنان: خواهران، همسران، مادران، و دختران ما هستند! آنها خالق واقعی انسان، محبت و عشق، شادی و زیبائی اند! ملاک و معیار برای سنجش میزان انسانیت ما، میزان پایبندی ما به حقوق زنان است........

۱۳۹۰ اسفند ۱۵, دوشنبه







در خبرها آمده بود که: طالبان، نوروز را حرام اعلام کرده است!






به طالبان:






نوروز حرام نیست، شما حرامید!






فرهاد عرفانی - مزدک



آنکس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب، ابدالدهر، بماند











همیشه اعتقاد داشته و دارم که بزرگترین و اساسی ترین مشکل انسان، جهل و نادانی است. نادانی، مادر تمام رنجها و ناملایمات، و مانع اصلی خوشبختی انسان، و انسانی زیستن وی، بوده است و خواهد بود. نادانی، بزرگترین مانع انسان در دریافت واقعیت، تجزیه و تحلیل و ادراک آن، و رسیدن به حقیقت است. هم از اینروست که حافظ بزرگ می فرماید؛
جنگ هفتاد و دو ملت، همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند
این افسانه، چیزی نیست جز همان برداشتهای مبتنی بر تخیلات واهی از جهان پیرامون و حقیقت زندگی و وجود انسانی. همان که عقاید و مذاهب بیشماری را باعث شده، و دست و پای انسان را در غل و زنجیر سنن و آداب خرافی، چنان بسته، که زیستن، نه مایۀ شادی و شادمانی و خوشبختی، که بستر رنج کشیدن و عذاب و حقارت و ذلت، شده است.
*
راز ماندن و جاودانگی نوروز، در پایبندی به حقیقت حیات طبیعی و حیات انسانی است. نوروز، در تطابق با واقعیت عینی هستی، و دگرگونی های آن، و همچنین جایگاه انسان در این چرخه، بوجود آمده است، و درست به همین دلیل است که حیات آن، وابسته به پذیرش و یا عدم پذیرش انسان نیست و خارج از ارادۀ انسانی و بر اساس نظم طبیعی عمل می کند. هستی طبیعی، در نوروز، نومی شود، چه ما آنرا جشن بگیریم و پای بکوبیم، چه گل به سر کنیم و گریه سر دهیم! این دیگر به میزان عقل ما بستگی دارد که کدام را انتخاب کنیم؟ اگر نادان باشیم، به جنگ حقیقت زندگی می رویم و طبیعتأ چون قادر به مبارزه با این حقیقت نیستیم، جز اینکه خود را مضمحل کنیم، کاری از پیش نخواهیم برد، و اگر به این حقیقت آگاه باشیم، قدر و ارزش آنرا خواهیم فهمید، و از این فرصتی که حیات در اختیارمان قرار داده، حداکثر استفاده را خواهیم برد.

و اما شما ای طالبان!
شما که امروز در جهان، به نماد جهل و نادانی و جرم و جنایت، تبدیل شده اید!، گیرم که نوروز را حرام؟! اعلام کرده و نوروزیان را مجازات کردید، گیرم که مانع برگزاری مراسم نوروز و سرور و شادی مردم شدید، گیرم که آر پی جی های خود را به طرف خورشید اول فروردین گرفتید و شلیک کردید! با حرکت زمان و تغییر فصل چه می کنید؟ با سبز شدن دشتها و درختان چه می کنید؟ با در آمدن شکوفه ها و جاری شدن چشمه ها چه می کنید؟ با آواز پرندگان ( که از شما دستور نمی گیرند ) چه می کنید؟ گیرم که چرخیدن زمین و بر آمدن آفتاب را حرام اعلام کردید! با پایان این شب و رسیدن فردا چه می کنید؟!
آخر ای ابلهان!
شما که پیامبرتان هم نوروز را به رسمیت شناخته بود، با دیدگان پرسشگر او در روز قیامت چه می کنید؟!!!
گیرم که باور مرا باور ندارید، با باورهای خود، چه می کنید؟

اسفند 1390